ضد شیطان پرستی

ضد شیطان پرستی

سلام ورودتان را به این وبلاگ خوش آمد می گوییم .
ضد شیطان پرستی

ضد شیطان پرستی

سلام ورودتان را به این وبلاگ خوش آمد می گوییم .

جنس شیطان از چیست؟

سوره ص آیه 76 آمده است: «... خلقتنی من نار...» مرا از آتش آفریدی. و نیز در سوره کهف داریم «فسجدوا الا ابلیس کان من الجن‏»
پس همه (ملائکه) سجده کردند به جز ابلیس که از جن بود، با توجه به آیه 15 سوره الرحمن که خلقت اجنه را از زبانه‏ها و شعله‏های آتش می‏داند و می‏فرماید: «و خلق الجان من مارج من نار» و جنیان را از زبانه‏ها و شعله‏های آتش خلق کرد، معلوم می‏شود شیطان از آتش آفریده شده است.
«ابلیس»نام خاص همان موجودى است که در داستان خلقت آدم بر او سجد نکرد و با وسوسه هاى خود او را از بهشت بیرون نمود. ولى «شیطان»یک واژه عمومى است که به معناى موجود شرور و موذى و وسوسه گر است که فرد بارز آن همان ابلیس است ولى افراد دیگرى هم دارد و همانگونه که خواهند آمد، ابلیس داراى ذریه و اعوان و انصار است که به همه آنها شیطان یا شیاطین گفته مى شود و همچنین از افراد انسان نیز به کسانى که شرور و موذى باشند شیطان گفته مى شود.بنابراین ابلیس اسم عَلَم و شیطان اسم جنس است
وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَکْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ

و چون به مؤمنان می رسند ، می گویند : ایمان آورده ایم و چون با شیطانهای خویش خلوت می کنند ، می گویند : ما با شما هستیم ، ما استهزایشان می کنیم
اما «شیطان» یک واژه عربى است بر وزن فیعال و از ماده «شطن»مشتق است که به معناى دور شدن است و به هر عصیانگر متمرد از انس و جن و حیوانات «شیطان»گفته مى شود و «شاطن»به معناى خبیث است و به ابلیس و ذریه و اعوان او به مناسبت همان تمرد و عصیانگرى و خباثت و وسوسه گرى ، شیطان اطلاق مى شود و به طورى که گفتیم از افراد بشر هم ممکن است 

وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نِبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ 

و همچنین برای هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انس و جن قرار دادیم برای ، فریب یکدیگر ، سخنان آراسته القا می کنند اگر پروردگارت می خواست ، چنین نمی کردند پس با افترایی که می زنند رهایشان ساز ،
البته این موضوع را که میخواهم بگویم ریطی به بحث ندارد ولی برای کسب اطلاع خوب است 
گاهى بعضى از کسانى که با معارف قرآنى آشنائى ندارند، شیطان را که در متون اسلامى آمده است با «اهریمن»که در آئین ثنوى زرتشتى وجود دارد قابل مقایسه مى دانند در صورتى که چنین مقایسه اى کاملا غلط و نابجاست.
اهریمن در جهانبینى اوستایى خالق شر است در مقابل اهورا مزدا که خالق خیر است ولى قرآن، شیطان را نه به عنوان آفریننده شر بلکه به عنوان موجودى فریبکار و مکار معرفى مى کند و شیطان نه در مقابل خدا بلکه در مقابل آدم و فرزندان او قرار مى گیرد آنهم فقط قدرت وسوسه کردن دارد و توانایى تصرفات دیگرى را در روح و جسم انسان ندارد.پس شیطان پرستان جن پرستند پس شکی در ارتباط آنان با اجنه وجود ندارد( کابالای یهود)

دجال در سرزمین وحی وارد نخواهد شد


 با توجه به تخریب روز افزون نمادهای تاریخی و اسلامی در عربستان  مقابله با حذف نمادهای مراسم حج از سوی دولتها و مردم مسلمان جهان ضروری است  وقتی علل برخورد رژیم آل سعود با نمادها و اماکن مسلمانان در سرزمینهای مقدس مکه و مدینه را بررسی میکنیم علاوه بر تفکر صهیونی وهابیت سرمنشاء این تخریبها را در نفوذ جریان شیطانی فراماسونری میابیم تا جایی که بازسازی شهرهای مقدس مکه و مدینه زیر نظر یکی از فراماسونهای مشهور قرار گرفته است نورمن فاستر یکی از فراماسونهای انگلیسی از افرادی است که قرار است پروژه ملک عبدالله ، پادشاه سعودی در مکه را بر عهده بگیرد

لزوم مقابله با حذف نمادهای الهی حج از سوی دولتها و مردم مسلمان جهان با توجه به تخریب روز افزون نمادهای تاریخی و اسلامی در عربستان بوسیله موسسه ثقلین مشهد مورد بررسی قرار میگیرد

هم اکنون بیش از 14 قرن است که مسلمانان جهان در راستای عمل به یکی از فرایض الهی و اسلامی در این ایام خود را به سرزمین حجاز و خواستگاه حج ابراهیمی می رسانند و با به جای آوردن عظیم ترین فریضه اسلامی قدرت خود را به رخ سایر ادیان وانسانهای عالم میکشانند

مطمئنا وقتی دانشمندان علوم مختلف طبیعی از نجوم و زیست شناسی گرفته تا فیزیک و شیمی طواف انبوه انسانهای مسلمان را بر گرد خانه کعبه که طبق آخرین بررسی های دانشمندان مرکز ثقل خشکیهای عالم است میبینند و آن را با گردش سیارات و کرات در عظیمترین اجسام آسمانی بر گرد ستاره ها و نوترونها و الکترونهای یک اتم بر گرد پروتون را در ریزترین ذرات شناخته شده مقایسه میکنند در حقانیت دین مبین اسلام که احکام آن بر اساس فطرت تمام مخلوقات عالم تبیین شده است هیچ شکی به خود راه نمیدهند 

طی سالهای اخیر که وهابیت با نفوذ و حمایت قدرتهای استکباری در سرزمین عربستان سعودی شکل گرفته است و به خصوص طی چند سال اخیر بسیاری از نمادهای اسلامی این سرزمین در شهرهای مدینه و مکه مورد تعرض قرار گرفته است

این حرکت با تخریب حرم مطهر ائمه بقیع در 86 سال پیش آغاز شد و اکنون نیز شاهد برچیدن نمادهای فریضه حج در اعمال سعی بین دو کوه صفا و مروه و همچنین قرار دادن دیوار به جای آبلیسکهایی که به عنوان نماد شیطان در سرزمین مکه قرار گرفته بود تا حاجیان آنها را رمی کنند هستیم

نماد کهن شیطان در صحرای عرفات که در 21 کیلومتری شمال مکه قرار داشت و هر ساله توسط میلیون‌ها زائر خانه خدا در مناسک «رمی جمرات» در سه نوبت سنگ باران می‌شد در سال‌های اخیر، حکومت سعودی این سه نماد باستانی را، که نه تنها از نظر مناسک اسلامی بلکه از نظر تاریخ ادیان و اسطوره‌شناسی نیز واجد اهمیت منحصر‌به‌فرد بودند، برداشت و به جایش دیواری ساده گذارد. با این تغییر، که قطعاً تصادفی نبود، «رمی شیطان» از غنی ترین نماد برائت انسان از شیطان تهی شد.


 در فضایی نماد ابلیسک از مناسک حج حذف می‌شود که سر نورمن فاستر معمار بزرگ انگلیسی و ماسون بلندپایه که بازسازی مکه به دست اوست، در سراسر جهان نمادهای ابلیسک یا به تعبیر دیگر «هرم‌های ایلومیناتی» را به پا می‌کند.

  
وقتی علل این برخورد رژیم آل سعود را بررسی میکنیم علاوه بر تفکر صهیونی وهابیت سرمنشاء این تخریبها را در نفوذ جریان شیطانی فراماسونری میابیم تا جایی که بازسازی شهرهای مقدس مکه و مدینه زیر نظر یکی از فراماسونهای مشهور قرار گرفته است نورمن فاستر یکی از فراماسونهای انگلیسی از افرادی است که قرار است پروژه ملک عبدالله ، پادشاه سعودی در مکه را بر عهده بگیرد

از هم اکنون با حذف کوههای صفا و مروه و همچنین آبلیسک مناسک رمی جرمات در حج همچنین بسیاری از مکانها مقدس و مورد احترام مسلمانان میتوان به نقشه شوم وهابیت که نوکران و عمال صهیونیسم در سرزمین حجاز هستند پی برد مطمئنا اگر وضع به همین منوال پیش رود و دولتها و ملتهای اسلامی دست روی دست بگذارند طی چند سال آینده هیچکدام از نمادهای تاریخی شهرهای مکه مدینه باقی نخواهد ماند

  
حتی پیش از آنکه این طرح ها برای بازسازی چهره مسجدالحرام آغاز گردد ، بسیاری از مسلمانان پیرامون نوسازی هایی که در مکه در جریان بود نگران بودند. ایجاد یک شهر مدرن ، کمترین شباهت را با زادگاه پیامبر اسلام(ص) خواهد داشت. زائران می توانند از شعب استارباکس شیر قهوه خریده و از فروشگاه های زنجیره ای کنتاکی یا مک دونالد غذا تهیه کنند. علاوه بر این طی سالهای اخیر اولین مدرسه اسلام یعنی خانه حضرت خدیجه سلام الله علیها ، همسر پیامبر نیزبه دلیل همین افزایش موج ساخت و ساز ها در مکه تخریب شده است. متاسفانه باید اقرار نمود مطمئنا با پیشبرد چنین طرح هایی ، خسارات و آسیب های بیشتری متوجه بناهای تاریخی مکه خواهد گردید هرچند حاکمان عربستان سعودی چندان نگران حفاظت از این بناهای تاریخی نیستند، چراکه از نظر آنها ، اسلام تکریم چنین بناهایی را برابر با بت پرستی می داند

رابطه عرفان یهود کابالا، قبالا با شیطان پرستی چیست؟

گروهی از بنی‌اسرائیل همواره دنبال دانش و معرفت بوده‌اند. اما این حقیقت را از راه درست نمی‌جستند. زمانی سحر و جادو را علم می‌دانستند و با اهداف و نیات شوم از آن استفاده می‌کردند و بعد در آغاز دورة مسیحی با رویکرد به دوگانه‌انگاری ماقبل گنوسی برای ربوبیت شیطان بر این جهان و اصالت شرارت نظریه پردازی کردند. (دوگانه‌انگاری در فلسفه و دین.ص1278) به قول تقی‌زاده اینها افرادی بودند که به طور کلی نسبت به دین یهود بی‌قید بودند. (مانی‌شناسی.ص17) و به راحتی تغییر دین می‌دادند و در دین جدیدشان هم بدعت گذاری و تغییر ایجاد می‌کردند. در تفکر گنوسی این جهان از آمیزش دو مبدأ نور و ظلمت ایجاد شده است. این اندیشه در تعالیم مانی به اوج و تکامل رسید و مانی در قرن سوم میلادی از بابل یعنی مهد یهودیان در آن زمان برخواست. (مانی‌شناسی.ص339)
عرفان یهود نخست از سنت‌های ساحری و بخشی از تعالیم انبیای گذشته تشکیل شد، و همواره می‌کوشید تضاد میان آنها را که در واقع تضاد کفر و توحید بود، حل کند. این مشکل در تفکر توحیدی فیلون و ثنویت گنوسی ادامه پیدا کرد و یهودیان سعی کردند که از آنها سنتزی درست کنند که توحیدگرایی فیلونی و ثنویت گنوسی را با هم داشته باشند.
راه حل نهایی این بود که معتقد شوند: بقای عالم وجود تنها به خاطر همین تضاد دائمی میان خیر و شر است. و چون عالم وجود یکی است پس خیر و شر در ملکوت به یکدیگر پیوسته‌اند. این تفکر که در دوره‌های بدوی و باستانی ریشه داشت به تدریج تئوریزه شد و در قرون وسطا ادامه یافت. «پل کاروس» در کتابش با نام «تاریخچه شیطان» می‌نویسد: «خداوند وجود مطلق است و با توجه به قدرت غایی او در فرمانروایی، خود، نه شر است و نه خیر، اما او خیر است و در شر است.» (تاریخ جادوگری. ص336) بدین سان پای شر به عالم الوهیت و توحید کشیده شد.
در سبعینی (هفتادی: Septuagint ، ترجمة عهد عتیق از عبری به یونانی در 200تا100ق.م) واژة یونانی angelos ، معادل «مَلَک» می‌نشیند و دایمون به معنای «روحی کمتر از الوهی» به جای کلمة عبری «اصنام» به معنای ایزدان بیگانه، مخلوقات طبیعی و دشمن چهره و بدی‌های طبیعی،‌ قرار می‌گیرد. و تئوس برای خدای واحد به کار می‌رود. از این رو کلمة دایمون، که تا آن وقت به لحاظ اخلاقی دوگانه یا خنثی بوده، در بافت توحیدی معنای شر به خود می‌گیرد.
در همان زمان نیز اندیشة مربوط به angelos در تفاسیر عبرانی به این صورت تکوین می‌یابد که منبع تبیین منشأ شر می‌شود. «پسران خدا»،‌ در باب ششم سفر پیدایش،‌ به این صورت تفسیر می‌شود که فرشتگانی بوده‌اند که به خواست خودشان هبوط کرده‌ و به پایمردی زنان، نفوس شر را به دنیا آورده‌اند. سردستة فرشتگان عاصی در باغ عدن شماعیل یا سمائیل است که وارد مار شده و آدم را وسوسه می‌کند. متعاقب آن در اسفار مجعول و مکتوبات مکاشفه‌ای یهود، عصیان فرشتگان و هبوط به زمین و منشأ ارواح شر و درجه بندی سلسله مراتبی فرشتگان و نشیمن آنها و عقوبت دنیوی و غایی آنان و نیز عقوت ارواح شر مولود ازدواج با زنان به تفصیل می‌آید. (دیوشناسی.ص1312)
نگرش توحیدی و تعالی‌گرای فیلون باعث شده بود که واسطه‌هایی را میان خدا و انسان تشخیص دهد که به نظر او «لوگوس» یا همان عقل یا کلمه بود.(تاریخ فلسفه جلد یکم.ص528) این واسطه بعداً در اندیشة عارفان یهودی متعدد شد و نظریة سفیراها را به وجود آورد. و سفیراها به تجلیات خیر و شر خداوند تبدیل شد.
حیگائون در قرن 13 معتقد بود که سه نور پنهان ازلی وجود دارند و فراتر از تیررس درک انسان هستند. این نورها تابش و تجلی خداوند بر خود او و تشعشعی درونی است. بعدها کسانی همچون «داوید بن یهود احاسید» این نورها را به ده رساندند پس از این نورها سفیراها قرار دارند. سفیراها یا حجاب‌های نورانی پروردگار را تنها ظرف و مجرای نیت خداوند دانسته‌اند؛ هرچند که از او جدا نیستند.(نردبانی به آسمان. ص368)
این ایده‌ها به خصوص در جریان آشنایی یهودیان با عرفان اسلامی و نظریة تجلیات اسماء الاهی در اندیشه عارفان مسلمان به شکل نهایی خود نزدیک شد. اولین کسی که عرفان اسلامی را به اطلاع یهودیان رساند «ابویوسف یعقوب بی اسحاق قرقسانی» در قرن دهم بود. او در عراق، کانون برخاستن شخصیت‌های عرفانی مسلمان سکونت داشت. بعد از او در قرن‌های دوازهم و سیزدهم اسپانیا شاهد ترجمة آثار عرفانی عربی و شکل گیری عرفان اشراقی در یهود هستیم که به رهبری حاخام «اوراهام بن داوید» مشهور به «رَبَد» در پرووانس شکل گرفت. او به شریعت:‌ هلاخا می‌پرداخت ولی تعالیم رمزآمیز او به پسرش «اسحاق نابینا» (حدود1160-1235) که پدر قبالا نامیده می‌شود، رسید.
اسحاق نابینا نظریة سفیراها را پرورش داد. (باورها و آیین‌های یهود.ص156( بر اساس اندیشه‌های اسحاق کور شخصی به نام موسی بن نحمان (1194-1270) که در دربار جیمز اول (از سرکردگان جنگهای صلیبی) نفوذ داشت، مبحث صدور سفیراها را دنبال کرد و کتاب‌های او تا قرن چهاردهم بسیار مورد توجه بود. (زرسالاران یهود جلد دوم.ص247)
در اواخر قرن سیزدهم کتاب زوهر که بازنگاری و توسعة یک کتاب قدیمی بود، توسط موسی لئونی عرضه شد. زوهر تفسیر عرفانی عهد عتیق است. توصیفات خداوند در کتاب مقدس و داستان پادشاهانی همچون داود و سلیمان که دست و دامن خویش را به گناه آلودند، خدا شناسی کابالایی را به مراحل جالب‌تری رساند. چنانکه در این دین «عارف حتی از پذیرفتن این که احساس متعالی شرّ هم در خداست، روی برنمی‌تابد.»(جریانات بزرگ در عرفان یهودی ص60) تورات همواره داستان سرکشی قوم بنی اسرائیل و مجازات و عذاب خداوند و بعد توبه و هدایت و دوباره سرکشی بندگان و خشم خداست. و این سرکشی و عصیان دامن پیامبران را نیز می‌آلاید. گاهی خشم خدا چنان بالا می‌گیرد که پیامبرانش او را اندرز می‌دهند و آرام می‌سازند.
در جایی از کتاب مقدس می‌خوانیم که وقتی موسی به خلوت عبادت رفته بود و مردم گوساله پرست شدند، خداوند به موسی می‌گوید: «می‌دانم این قوم چقدر سرکش‌اند بگذار آتش خشم خود را بر ایشان شعله‌ور ساخته، همه را هلاک کنم. به جای آنها از تو قوم عظیمی به وجود خواهم آورد. ولی موسی از خداوند، خدای خود خواهش کرد که آنها را هلاک نکند و گفت خداوندا چرا بر قوم خود این گونه خشمگین شده‌‌ای؟‌ مگر با قدرت و معجزات عظیم خود آنها را از مصر بیرون نیاوردی؟ آیا می‌خواهی مصری‌ها بگویند:‌خدا ایشان را فریب داد و از اینجا بیرون برد تا آنها را در کوه‌ها بکشد و از روی زمین محو کند؟‌... (سفر خروج باب 32)
صفات خشم و سخط که از صفات برجستة یهوه در تورات است، در قبالا تأثیر بسزایی گذاشت، به طوری که در مراتب تجلی ذات یکتا سفیرایی که بازوی چپ تجلیات خداوند است و گورا (جبروت) نام دارد، منشأ خشم و شرور شناخته می‌شود و «این جهانِ عاصیِ پلیدِ شرّ که جنبة تاریک هر چیز زنده را تشکیل می‌دهد و او را از درون تهدید می‌کند برای نویسندة کتاب زوهر جنبة بسیار سحرانگیز و جذابی دارد.» (جریانات بزرگ در عرفان یهودی ص308) زیرا این‌ها نیز جلوة خداست و برای رسیدن به او باید خطا و گناه را نیز تجربه کرد.
در زوهر سفیراهای دهگانه به صورت مذکر و مؤنث معرفی می‌شوند. تجلیات مذکر حامل رحمت و خیر اند و تجلیات مؤنث حامل قهر و سطوت و بنابراین شر هستند. خداوند یگانگی مطلق است که خیر و شر و مذکر و مؤنت در آن متحد می‌شود. این قدرت نمادین توجیه‌گر آیین‌های جنسی در عرفان یهود شد. که در بزرگان کابالا نظیر شبتای و یعقوب فرانک آشکار گردید. (باورها و آیین‌های یهودی. ص159 و160) بنابر نظریه نحمان که واژة آزیلوت را به کار می‌برد،(نردبانی به آسمان.ص368) هر بخش از سفیراهای خیر و شر و بلکه هر سفیرا جلوه‌ای از وحدانیت است و خیر و شر و مذکر و مؤنث دارد. با این توضیح «هر صفتی مرتبه‌ای خیالی را نشان می‌دهد که شامل صفت اقتدار و عدالت و سخط الاهی است و در آن تأمل و درک عرفانی با سرچشمة شرّ در خداوند مرتبط می‌گردد.»(جریانات بزرگ در عرفان یهودی،ص60)
سفیراهای شر در عالم الاهی سیترا احرا نام دارند «یهودیان می‌توانند با مراعات قوانین و توصیه‌های تورات به مهار کردن سیترا احرا کمک رسانند و توازن را در عالم حفظ کنند. این توازن یا هماهنگی همچنین لازم می‌آورد که برخی کارها به سود نیروهای ناپاکی انجام گیرند: گویا شر نوعی رشوة دینی می‌گیرد. به طور کلی گناهان اسرائیل نه تنها زندگی و نشاط به سیترا احرا می‌بخشند بلکه برای سمائیل نیز، که جنبة مذکر امور خبیثه است، امکان تسلط یافتن بر شخینا را، که جنبة مؤنث سفیراهای پاکی و قداست است، فراهم می‌آورند. آنگاه که چنین شد شخینا از شوهر حقیقی خود، تیفِرِت که جنبة مذکر سفیراهای نیک است، جدا می‌افتد.» (باورها و آیین‌های یهود.ص161)
بر اساس آموزه سفیراها، آموزة دیگری به نام شِمیطاها در عرفان یهود تعریف می‌شود. شمیطاها یا ادوار تاریخ می‌گوید که سفیراهای گوناگون متناوباً بر جهان حکومت می‌کنند. (باورها و آیین‌های یهود. ص159) در دوره‌هایی سفیراهای خیر و در دوره‌هایی سفیراهای شر. از زمان ظهور حضرت مسیح تجلیات خیر در زمین به اوج خود خواهد رسید و تا پیش از آن اوج تجلیات شر است. دورة تجلیات شر را عصر آکواریوس می‌نامند که انعکاس سیترا احرا در زمین است. این دوره‌های گوناگون قوانین و تورات خاص خود را دارد. زوهر از این مضامین اباحه‌گرایانه سربسته سخن گفته است.(همان.ص159) این تعالیم به طور سینه به سینه منتقل می‌شده و در محافل سری کابالایی مورد عمل قرار می‌گرفته است. مراسم بلک مس کاترین مدیچی در قرن شانزده، آیین سری جنسی شبتای و پیروانش که او را مسیح می‌دانستند در قرن هفده و آیین جنسی یعقوب فرانک در قرن هجده که از آن پس با شکل گیری فراماسونری سازماندهی شد؛ و سایر اعمال شبکه‌های سری مافیایی نمونه‌هایی از قوانین توراتی عصر آکواریوس است.
در کنار این انحرافات اخلاقی که در آیین‌های شیطانی دیده می‌شود، انحرافات بینشی و اعتقادی بسیار خطرناک‌تر است. اسحاق لوریا در قرن شانزدهم که دورة فشار شدید بر یهودیان و اخراج آنها از اسپانیا بود، اندیشة مسیح‌گرایی را در قبالا تئوریزه کرد. آموزة «تیقون» به معنای تکمیل پروژة آخرالزمان و رسیدن هرچه زودتر مسیح و بازگشت یهودیان به اورشلیم(فلسطین) که از قبالای لوریایی بر آمد، شور ادعای مسیحایی را در یهودیان تیزتر کرد. از دل عرفان یهود تا کنون صدها مسیح و موعودِ مدعی به وجود آمده است.(انتظار مسیحا در یهود.بخش6) این مسأله به قدری شایع شده و به خصوص دامن‌گیر زائران اورشلیم می‌شود، که دکتر یاییر بارال (‌Yair Bar-El) رئیس بیمارستان روان‌پزشکی اورشلیم نام آن را «سندروم اورشلیم» گذاشته است. (نشانه‌های پایان.ص359)
در طول تاریخ مدعیانی که دیگران را متقاعد کنند، در اثر تغییر دین از یهودیت به ادیان دیگر، همواره تحریفاتی را در ادیان دیگر رقم زده‌اند. از تحریف دین توحیدی زرتشت به ثنویت(تاریخ فلسفه شرق و غرب.ج2.ص8) که شاید در اثر نفوذ یهودیان در زمان خشایارشاه و بعد از آن روی داد(عهد عتیق. استر باب2و3.) و نیز فرقه‌های گنوسی در قرون اولیه مسیحیت نظیر والنتاینیسم و مرقیون(تاریخ ادیان و مذاهب جهان. ج2ص819) تا مسلمان شدن شابتای و پاشیدن بذر مدعیان مهدویت و انحرافات اخلاقی در بین مسلمین که بعدها بابیت و بهائیت از آن برآمد(زرسالاران یهود، جلد دوم.ص332) و مسیحی شدن یعقوب فرانک و ایجاد فرقه‌ای سرّی بین کاتولیک‌ها که بعدها در خدمت آرمان‌های صهیونیسم قرار گرفت(همان.ص354) همه و همه حاصل نگرشی است که شیطان را برادر خدای پسر و فرزند دوم خدای پدر می‌داند. یا به بیان دیگر شیطان را تجلی یهوه دانسته و ریشة شر را در عالم الاهی می‌بیند.
از این روی شباتای صوی در سال 1666 ادعای مسیحایی و بعد خدایی می‌کند، سپس به اسلام رو می‌آورد و بعد از مدتی مسیحی می‌شود. و امروز در دایره المعارف یهود می‌خوانیم که او به قول «ناتان غزه‌ای» یک «خاطی قدیس» بود. زیرا هر جا که رفت شور و وجد عرفانی‌اش را که همراه با لاابالی‌گری و هوس‌رانی‌های عجیب و غریب بود، گسترش می‌داد. که امروز این اعمال را در پارتی‌های شیطان پرستی می‌بینیم. پس از او نیز در قرن هجدهم یعقوب فرانک با همان ادعاها در ابعاد گسترده و پلیدتری آیین‌های شباتای را توسعه داد.(رک:زرسالاران یهود.جلد2ص331-355) و امروز «مادونا» هرزه‌ای که شهرت جهانی دارد، کابالیست بودن خود را علنی کرده و به عنوان سفیر عرفان یهود معرفی می‌شود.
رنسانس و نهضت علم‌گرایی
معمولاً گفته می‌شود که رنسانس اروپا در اثر ارتباط اروپایی‌ها با مسلمانان اتفاق افتاد. صد البته این مطلب صحیحی است اما تمام حقیقت نیست. واقعیت این است که انتقال دانش از جهان اسلام به غرب همراه با نوعی غربی شدن بود. یعنی این دانش در سنت یهودی – مسیحی دریافت شد و مبانی سکولاریستی و سیتنیستی در جنبش ساینتیسم تأثیر بسیار گذاشت. گذشته از این که تنها منبع رنسانس آثار و اندیشه‌های مسلمین نبود، بلکه بخش عمده‌ای از علوم و اندیشه‌ها از سوی یهودیان و به ویژه کابالیست‌ها به سرکردگان رنسانس منتقل شد. قرن شانزدهم، قرن فراگیری زبان عبری بود.(انتظار مسیحا در آیین یهود.ص130) به طوری که آن را کلید فهم کابالا و دست یابی به مخزن علوم می‌دانستند.
در قرن پانزدهم افرادی نظیر «پیکومیراندولا» به فراگیری زبان عبری پرداختند و استادان یهودی برای خود اختیار کردند.(تاریخ جادوگری.ص522) او در صدها رساله کوشید تا زاویة دیگری را به روی افرادی بگشاید که فلسفه یونان و اندیشه‌های ارسطو را از دیدگاه قرون وسطا می‌دیدند. افراد دیگری نظیر «روشلن» و «پیستوریوس» این روند را ادامه دادند، در آن سال‌ها کتاب «سفریصیرا» از کتب برجسته کابالا بارها تجدید چاپ شد و نهضتی از کابالیست‌های مسیحی تأثیر خود را بر شکستن شالوده‌های فکری قرون وسطا گذاشت و روح عصیان، جستجو و راز پردازی و انسان مداری یهودی را که گاه انسان را برتر از خدا می‌نشاند، گسترش داد. در متون قبالایی می‌خوانیم: «ساحری بسیار خطرناک است. می‌تواند بر خدا سایه افکند. علیرغم آن، حاخام کانینا از انجام آن ابا نکرد. این برای آن بود که او از خدا خیلی برتر و بالاتر بود.» )فراماسونری و یهود.ص19(
این اندیشه‌ها به ویژه از طرف یهودیانی که تحت فشار آن روزگار به مسیحیت رو می‌آوردند و در سدد یافتن موقعیت اجتماعی بودند، ترویج می‌شد. نه تنها اندیشه‌های عصر نوزایی و عصر خرد از سرچشمه‌های شیطان سیرآب می‌گشت، بلکه حمایت‌های عینی و مادی برای ترویج این افکار نیز از سوی کانون‌های مشکوک ثروت و قدرت تأمین می‌شد. خانواده مدیچی که از ثروتمندان ایتالیا بودند از هنر رنسانس حمایت کردند و آن را در ساختن کلیساها نیز وارد می‌کردند.(تاریخ تمدن. جلد پنجم.ص77) همچنین افول اخلاق در آن دوران به ویژه در ایتالیا به خوبی نشان می‌دهد که چه ارزش‌هایی بر جامعه حاکم می‌شد و ارزش‌های دینی و کلیسا رو به تباهی می‌رفت.
انسان عصر جدید به علم و خرد بازگشت اما آن را رویارویی با خداوند و در گرو روگردانی از دین و براساس همراهی با شیطان و فرمانبری از او می‌دید. اگر چه این حرکت به نام شیطان انجام نمی‌شد. زیرا برای شیطان نام و آوازه‌اش مهم نیست، بلکه داشتن پیروانی جاهل و بندگانی تسلیم رضایت بخش‌تر و خواستنی‌تر است. دانش جدید که بر این مبانی ناپاک و شیطانی استوار شد در طول قرن‌های بعد دستاوردهای خود را به صورت مرگ‌بار و توطئه سازی نشان داد. دانشی که نه تنها رفاه و آسایش و شکوفایی را برای بشر به ارمغان نیاورد، بلکه باعث تخریب محیط زیست، آشفتگی روانی، جنگ، سستی روابط انسانی و خودباختگی انسان در برابر غلبه هوسناک تکنولوژی بر زندگی است. به همین دلیل تبار دانش جدید در عصر رنسانس بیش از اینکه به اندیشه‌های زندگی ساز و پاک اسلامی پیوند بخورد، به تفکرات شیطانی قبالایی مربوط می‌شود.

تبلیغات شیطان پرستان

امروزه در بعضی کشورها ، شیطان پرستان از پرداخت مالیات معاف و دارای دانشکده ویژه خود هستند؛ تا جایی که صدها دانشجو در رشته علوم شیطان پرستی و جادوگری تحصیل می کنند . حتی به زندانیان شیطان پرست اجازه می دهند که آداب و رسوم خاص عبادتی خود را انجام دهند . متاسفانه بیشتر پیروان این مذهب شیطانی ، سیاستمداران،پزشکان ، افرادی در رده های بالای پلیس و حتی کشیشانی به ظاهر خادم خدا هستند .

تبلیغات فرهنگی

الف.جشن هالوین:

جشن هالوین زیر بنای شیطانی و بت پرستی دارد . این جشن آمیخته با شب مقدس کاتولیک ها است . شب یادبود مقدس کلیسای کاتولیک در ماه می و از سال 843 میلادی آغاز شد . هالوین در آغاز ، holly evening نام داشته است . زمانی که رومیان فاتحانه بریتانیای کبیر را تسخیر کردند ، جشن شیطان پرستی به انگلستان آورده شد . انگلیسی ها با مهاجرت به آمریکا این رسم را به ارمغان آورده و اشاعه دادند . سی و یکم اکتبر یعنی روز هالوین سالروز مادر زمین ، نماد برکت است . امروزه شب مقدس کاتولیک به شب هالوین و یا شب ظهور ارواح شرور تغییر یافته است . مردم در چنین روزی معتقدند که شیطان شیپور می نوازد و ارواح شرور بر بلندترین تپه ها با جادوگران به رقص و پایکوبی می پردازند و در شب های مهتابی در زیر نور زرد ماه ، گربه های سیاه ، خفاش ها و جن و پری ها با آن ها همراهی می کنند . امروزه آنچه از این جشن می بینیم شادی برای بچه ها و تعارف شیرینی و شکلات است ؛ اما هوشیار باشیم که در پس پرده ، قدرت شیطان است که تقویت می شود . حتی دیده شده که شیطان پرستان در چنین شبی خوردنی های مسموم در میان مردم توزیع می کنند . اگر به اخبار حوادث در شب هالوین توجه کنید حوادثی نظیر : آتش سوزی ، ضرب و شتم و حتی مرگ و میر بیبش از هر وقت دیگر به چشم می خورد. در این شب ، انسان بی خبر از حقیقت قربانی می شود . با کمی تأمل در میابیم که اسکلت ، ماسک در اکولا ، زخم های مصنوعی روی صورت ، تیپ های خون مصنوعی ، ماسک های گربه و سگ و خفاش ، جارو ، کدوهای نورانی ، بادام، سیب و خانه های تزئین شده توام با نور زرد فقط یک جشن معمولی برای تفریح و داشتن وقتی خوش نیست .

زمانی که مسیحیت رواج یافت ، دشمنان کلیسا با تحقیر و آزار مسیحیان درشب هالوین ، شیطان را می ستودند . پرستندگان شیطان ، جمجمه و مذبح و صیب و منبر هم در برابر خانه های خود قرار می دادند . در قرون گذشته بر دیوار های کلیسا ، صلیب های زشت کشیده و مسیحیان را مسخره می کردند . پیشینیان در گذشته های بسیار دور ، انسان های زنده را در زنبیل ها گذشته و به عنوان قربانی به مادر زمین تقدیم می کردند و با این تقدیم ، آنها را زنده به گور کرده و می کشتند .

ب.نماد ابلیسک

حجم علائمی که در فرهنگ اقتصاد غرب می بینیم تا حد بسیار زیادی شیطانی است و حتی خود غربی ها نمی دانند که شیطان را می پرستند . همان نمادی که در حج توسط حجاج سنگ زده می شود و در تمام میادین اصلی اروپا و آمریکا وجود دارد که نام آنها ابلیسک است و هفده ابلیسک که به نام خدای راد و خورشید نامیده می شوند رو به روی و اتیکان قرار دارد . هدف اصلی تمام کارگردانان صهیونیستی باموضوع شیطان پرستی ارائه مطالب گمراه کننده وپورنوگرافی وتحقیر جوانان وبرده داری نوین می باشد.

ج.سینما

سوء استفاده از برخی فرازهای تحریف شده کتاب تورات و انجیل و ترویج خرافات از طریق فیلم های سینمایی از همان آغاز در دستور کار صهیونیسم بین الملل قرار داشته و همین امر حجم گسترده ای از فیلم های ظاهرا دینی (ولی در باطن خرافی) را در تاریخ سینمای جهان پدید آورده است . امروزه در اردوی صهیونیسم ، هیچ ساحری برتر از سینما و هیچ سحری مهیب تر از خرافات دینی نمی توان یافت . این خرافات در فیلم های سینمایی هالیوود با موضوع شیطان و شیطان پرستی دیده می شود . اساس این نگرش ، شیطان مفهومی اهریمنی است که با قدرتی مخوف و ویرانگر در برابر اراده پروردگار قد علم میکند و با کمک پیروانش ، نسل آدمی را در معرض نابودی قرار می دهد . در آن گروه از آثار سینمایی که شیطان را از این دریچه به تصویر کشیده اند ، انسان بره بی پناهی است که به چنگال شیطان اسیر شده و هیچ امدادی از جانب پروردگار به او نمی رسد . لاجرم آدمی در نبرد نابرابر با شیطان یکه و تنها است و امیدی هم به امداد الهی ندارد . شیطان براساس تقدیری از لی در زمانی معین از زندان دوزخی خود رها می شود و برای انتقام گرفتن از نسل بشر معمولا در کالبد یک انسان حلول می کند . در این صورت شیطان دوباره به زندان باستانی خود باز می گردد و در انتظار فرصتی دیگر برای نابودی نسل بشر باقی می ماند . در این فیلم ها ، شیطان جسم سیاستمدار یا کشیشان را تسخیر می کند تا سازندگان این فیلم ها از طرفی سیاست و حکومت ها را به سمت لائیسم و بی دینی سوق دهند. در بسیاری از این فیلم ها محل آزاد شدن و فرورفتن شیطان در زندان دوزخی خود ، کلیسای مسیحیت است . این باور خرافی و کودکانه تاکنون دستمایه آثار سینمایی گوناگونی قرار گرفته که فیلم هایی نظیر جن گیر ، طالع نحس، پایان روزگار،وکیل مدافع شیطان ، ارباب حلقه ها از آن جمله اند . این فیلم ها غالبا با خشونت ، برهنگی ، یاس، نومیدی، جادوگری،‌ اسطوره سازی ، خون آشامی و وحشت و ترس همراه هستند . نقد فیلم شرکت هیولاها و یا داستان شیطان کوچولو ، تعبیر خوب و جذابی از دیوها و شیطاطین ارائه می دهند و فیلم هایی چون هری پاتر و دیویدکاپرفیلد مخاطبان نوجوانان و بزرگسال خود را به سمت سحر و شعبده و افسانه پیش می برند و آثاری چون دراکولا با حاکم کردن وحشت و ناامیدی بر مخاطبان آنها راسنگدل می کنند ودرمجموع روح انسان ها رابه سیاهی وتباهی می کشانند.اولین فیلم تاریخ که در آن حریم اخلاق شکسته شد،ماه آبی نام داردکه یک یهودی به نام اتوپرمینگر به سال 1953 آن را کارگردانی کردوبرای اولین بارواژه هایی مانند آبستن وباکره در آن به کاررفت.سه سال بعد همین کارگردان یهودی،فیلم مردی بادست های طلایی راعرضه کردویک تابوی اخلاقی دیگر راشکست.اوبرای اولین باراعتیاد به هروئین رادرفیلمش به نمایش گذاشت.پرمینگر درفیلم بعدی اش که درسال1959ساخته شد،برای نخستین مرتبه،صحنه تجاوز جنسی رابه نمایش در آورد.انسانیت زدایی ،هدف اصلی همه فیلم های این کارگردان یهودی بوده است.واینک شیطان پرستی،بااسطوره سازی وباارائه مطالب گمراه کننده وپورنوگرافیک می کوشدجوانان راتحقیر کندوبرده داری نوین رارواج دهد.خرافات دینی یهود متکی برچند رکن است که هریک تاکنون بارها دستمایه آثار سینمایی گوناگون قرارگرفته وبعضاًبه ادیان دیگر (ازجمله آیین مسیحیت)نیز راه یافته است.

تبلیغات سیاسی :

ازجمله تبلیغات سیاسی شیطان پرستان ، دست شیطان یا (کرونوتی در ایتالیایی) به معنای حکومت شیطان است . این علامت جهانی از سوی سیاستمداران ، افراد مشهور و گروه های هوی متال ، برای اظهار وفاداری به نیروهای شیطانی مورد استفاده قرار می گیرد و علامت بصری به معنای (سلام شیطان ) است . دست شیطان برای (بوشو کلیتون) بسیار آشنا است . لورابوش و جرج بوش هر دو هنگام آغاز روز دوم ریاست جمهوری در 20 ژوئیه سال 2005 این علامت را به کار بردند . این علامت را علاوه بر جرج بوش ، بوسن ، بیل کلیستن ،سیلیوبولوسکونی ،الیزابت تیلور،پرنس ویلیام ،پل مکارنتی ، آزی آوریل لوایل استفان دروف،دیوناوارو و بسیاری دیگر به کار بردند . دست شیطان ، نشان خدای شاخدار و یک علامت سری جهانی است . ریشه پیدایش این مذهب جعلی همچون بسیاری از مذاهب جعلی دیگر در اندیشه صهیونیزم وجود دارد ؛ البته این به معنای آن نیست که صهیونیست ها شیطان پرستی را بتامه ابداع کرده اند. ولی شیطان پرستی(مانند بهایی گری) فرقه ای بسیار مهجور و ضعیف و عقب مانده بود که صدها سال پیش از این متروک و از ذهن ها خارج شده بود و شاید پیروان آن از حد انگشتان دست نیز فراتر نمی رفت . اما زمانی که جوان غربی (اینک شرقی) هیچ اندیشه ای به غیر از اوهام شاعرانه و خیالات واهی نداشت ، صهیونیسم با ارائه مذهب ظاهرا جدید شیطان پرستی به کمک او آمد و گفت حال خدا به تو ظلم کرده است تو نیز انتقام بگیر !! نکته جالب توجه اینجا است که با این که صهیونیست ها ، هدف واقعی خود را ظهور منجی و در حقیقت خدا می نامند. به هر روشی(حتی خداستیزی ) برای پیشبرد اهداف خویش دست می زنند . ممکن است جرج بوش کسی باشد که می خواهد آن را در ایالات متحده گسترش دهد. با مرور اجمالی «اسناد و مکتوبات و اعمال صهیونیست ها »به سهولت می توان دریافت که صهیونیسم بین الملل به هدفی کمتر از تصاحب کامل دنیا و تشکیل حکومت واحد جهانی نمی اندیشد و برای نیل به این مقصود، ترویج خرافات دینی را به عنوان یکی از راهکارهای اساسی خود برگزیده است . سوء استفاده از برخی فرازهای تحریف شده کتاب تورات و انجیل و ترویج این خرافات از طریق فیلم های سینمایی از همان آغاز در دستور کار صهیونیسم بین الملل قرار داشته و همین امر حجم گسترده ای از فیلم های ظاهر ادینی (ولی در باطن خرافی) را در تاریخ سینمای جهان پدید آرده است . صهیونیزم با صرف مبالغ هنگفت و با در خدمت گرفتن هنرپیشگان، خوانندگان ، نوازندگان ، مجلات ،روزنامه ها ، کاباره ها و ... در صدد پر کردن خلا روحی و معنوی جوانان غرب و به تبع آن شرق برآمده است . پیامبر عزیز اسلام (ص) عبارتی داد که می فرمایند : « در آخر الزمان،دنباله روها از نابخردان پیروی می کنند.» قطعا اغلب افراد نمی توانند به مرتبه های بالا دست یابند و به سادگی استدلال های شیطان پرستی را پذیرفته و خود را هدفمند و به مبارزه برخیزند!!مذهب سازان عصر جدید بسیار زیرک هستند. آنان به این حقیقت رسیده اند که همیشه گروهی در دنیا وجود دارند که هیچ گونه استقلال فکری ندارند و متاسفانه این گروه کمتر به خردمندان تمایل دارند ؛ بلکه میل بیشتر شان به کسانی است که هواوهوس را سرلوحه کار خود قرار داده اند . پروتکل های دانشوران یهود به صراحت به تربیت و آموزش افراد اشاره دارد و می گوید :تا زمانی که افراد جوامع مختلف مطابق الگو و انگاره های تربیتی ما دوباره تربیت نشوند،نمی توانیم برنامه هایمان را در این گونه جوامع مطابق با روش کلی و یکسان پیاده کنیم. اما اگر برنامه ها را محتاطانه و توام با آموزش شروع کنیم می توانیم در کمتر از یک دهه ، منش و خلق و خوی سر سخت ترین افراد را تغغر داده و آنها را مانند افرادی که از پیش مطیه ساخته ایم به زیر سلطه خویش در آوریم . پروتکل های دانشوران صهیونیسم ، جهت دادن به فکر و اندیشه مردم غیر یهودی را به کمک سخن پردازی و تئوری های وسوسه انگیز ، کار متخصصان و مدیران یهودی می داند . آنان آنچنان به تبدیل آدم ها می پردازند که بسیاری از افراد از اینکه موجود دیگری شده اند خبردار نمی شوند ؛ حتی آنانی که فکر می کنندمدیر وبرنامه ریز حداقل بخشی از شیطان پرست ها هستند،تنها عاملی ناچیز وبی مقدارندکه کورکورانه در خدمت ابلیس بزرگ قرار گرفته اند!!