ضد شیطان پرستی

ضد شیطان پرستی

سلام ورودتان را به این وبلاگ خوش آمد می گوییم .
ضد شیطان پرستی

ضد شیطان پرستی

سلام ورودتان را به این وبلاگ خوش آمد می گوییم .

مهدویت ، موضوع بازیهای رایانه‌ای در مغرب زمین


او همان کسى که شیعیان او را مهدى، مسیحیان او را عیسى، زرتشتیان او را سوشیانت و قوم‏هاى دیگر او را با نام‏هاى دیگر مى‏خوانند. تمامى منتظران ظهور، به مرحله‏اى معتقدند که یک ضد منجى که عصاره تمام شرارت‏هاست و تمامى نیروهاى شیطانى را به همراه خود دارد و مهم‏ترین مانع منجى موعود است، ظهور کند و در نبرد نهایى، میان این دو که جنگى بسیار بزرگ و خونین است، منجى موعود به همراه یارانش، به کمک امدادهاى الهى، بر لشکر شیطان پیروز مى‏شوند. سربازان و یاران منجى، انسان‏هایى با ایمان و نیرومند هستند که خود را از قبل براى چنین روزى آماده کرده‏اند.
کشیش پت رابرتسون (Pat Robertson)، یکى از رهبران صهیونسیم مسیحى مى‏گوید: «اکنون آمریکا نماینده خداست در روى زمین؛ براى ظهور مسیح». آرى، به اعتقاد آنان، آمریکا یا لااقل رهبران این کشور، پیامبران معصومى هستند که به دنیاى پر از گناه فرستاده شده‏اند تا جهان را به سرمنزل مقصود برسانند. جرج بوش اول روز 6 مارس 1992م. در نشست مشترک سنا و مجلس نمایندگان کنگره آمریکا (که بى‏شباهت به سخنرانى جرج بوش دوم در 20 مارس 2001 نبود)، خطابه معروفى ایراد کرد که ضمن آن، سیاست نظم نوین جهانى را اعلام کرد؛ سیاستى که طبق آن نمى‏توان پذیرفت گوشه‏اى از کره زمین از اصول آمریکایى در مورد آزادى‏هاى فردى و حکومت دموکراتیک معاف باشد؛ سیاستى که طبق آن، براى پیروزى در جنگ علیه تروریسم بین‏المللى، جنگ ایده‏ها و عقاید باید راه انداخت. این نظم نوین جهانى، به قول «فوکویاما» پایان تاریخ اسلام و دریایى فاشیستى براى شناى تروریست‏هاست و به قول «توماس فردمن» تحلیل‏گر سیاسى آمریکایى، اسلام، بزرگ‏ترین دشمن غرب است و جنگ با این دشمن، تنها با ارتش ممکن نیست؛ بلکه باید در مدارس ،کلیساها، مساجد و معابد، به رویارویى با آن پرداخت.
هم اکنون سیر محصولات فرهنگى غرب، براى تحقق بخشیدن به آرمان فوق، راهى بازارهاى کشورهاى مسلمان شده است؛ محصولاتى که پس از استفاده از آنها، شخص از هویت و فرهنگ خود دل‏زده مى‏شود و آمریکا را به عنوان امپراتور صالح دنیاى جدید مى‏پذیرد و او را عصاره نیروهاى خیر عالم تصور مى‏کند. یکى از این محصولات فرهنگى که بسیار تأثیرگذار است، بازى‏هاى رایانه‏اى است که بیشتر سرمایه‏هاى اجتماعى جهان اسلام را هدف گرفته است.
بیش از دو دهه است که بازى‏هاى رایانه‏اى وارد بازار شده‏اند. اولین آنها، بازى‏هاى شرکت آتارى (دستگاه TV GAME)، مانند بازى PONG بود که تنها شامل دو خط، یک توپ و یک زمین، مانند زمین تنیس بود. پس از آن، بازى‏هاى ویدئویى، سیر تکاملى خود را طى کردند و در اواسط دهه هشتاد، بازى‏ها بیشتر به سمت جنگى (WAR GAME) سوق پیدا کردند که علت آن هم علاوه بر مسائل فنى، جوّ متشنج اواخر دهه 80 آمریکا بود که ناشى از جنگ سرد با شوروى و دیگر برنامه‏هاى رئیس‏جمهور وقت (ریگان) بود.
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى، ایالات متحده که خود را بى‏رقیب در جهان یافت، تصور امپراتورى بر دنیا را در سر پروراند و از هر وسیله‏اى براى اثبات و جا انداختن این هدف استفاده کرده است. بازى‏هاى رایانه‏اى، یکى از این ابزار و وسایل است. در این بازى‏ها، آمریکا، مدینه فاضله و آرمان شهر و نهایت رفاه، صلح و امنیت معرفى مى‏شود و نظام فرهنگى آن، تنها سیستمى است که جهان را از خطرات گوناگون حفظ مى‏کند. تفکر حاکم بر این بازى‏ها، نشئت گرفته از منجیان متنوع آخر الزمان است که داراى ویژگى‏هاى منحصر به فردى مى‏باشند.
آخر الزمان تکنولوژیک‏
در آخر الزمان تکنولوژیکى، ربات‏ها و ساخته‏هاى دست بشر به مرحله‏اى از تکامل و هوش مى‏رسند که علیه انسان‏ها دست به شورش زده، قصد نابودى نسل بشر را دارند و انسان‏ها نیز توانایى مبازه با آنها را ندارند. در این زمان، یک منجى شجاع که داراى قدرت عشق و ایمان است (خصیصه‏اى که ماشین‏ها از آن بى‏بهره‏اند)، با آنها به مبارزه بر مى‏خیزد و پس از نبردهاى طولانى و سخت، نسل بشر را نجات مى‏دهد؛ مثلاً شما در بازى «ماتریکس» (ENTER THE MATRIX) به همراه یک گروه از آرمان شهرى به نام زایون (ZION)، وظیفه نجات جهان را از دست انسان‏نماها بر عهده مى‏گیرید و در حین بازى، باید با شجاعت بى‏نظیر خود، جهان را از دست ماشین‏هاى دیوصفت نجات دهید.
آخر الزمان طبیعى‏ 
در آخر الزمان طبیعى، طبیعت سر به شورش برمى‏دارد و بشر را با حربه‏هایى مانند زلزله، گرد باد، طوفان، آتشفشان، سیل و... تهدید مى‏کند و یا دخالت‏هاى بى‏جاى انسان در ساختارهاى ژنتیک، باعث پیدایش غول‏ها و حیوانات ناشناخته عظیم‏الجثه‏اى مى‏شود؛ به عنوان مثال، در بازى «جزیره سایه‏ها»، شما براى نجات بشریت از دست آلن و اوبد مورتون که پدر خود را که یک دانشمند ژنتیک بوده، کشته‏اند و قصد دارند به وسیله تحقیقات پدرشان بر جهان مسلط شوند، وارد جزیره مى‏شوید.
آخر الزمان تخیلى ‏
در آخر الزمان تخیلى، موجودات ناشناخته فضایى، زمین و نسل بشریت را به مخاطره انداخته، این بار یک منجى بسیار دانا، با قدرت ماوراى انسانى به مبارزه با این موجودات مى‏پردازد؛ به عنوان مثال، در بازى «سام ماجراجو»، شما به عنوان یک منجى و در نقش سام استون ظاهر مى‏شوید. سام به خاطر شجاعت فوق‏العاده‏اش در مبارزه با این موجودات، به اسطوره‏اى تبدیل شده، به کمک ماشین زمان، به گذشته برمى‏گردد تا جنگ بر علیه این یاغیان را به نفع بشریت تمام کند.
آخر الزمان اسطوره‌‏اى‏
در آخر الزمان اسطوره‏اى، یک ضدمنجى از دل افسانه‏ها و اسطوره‏هاى باستانى پا به دنیاى ما گذاشته، قصد نابودى بشر را دارد که در این حال، یک منجى آگاه به دنیاى اسطوره‏ها و مجهز به جادو و سحر، ظهور مى‏کند و به مبارزه با این دشمنان مى‏پردازد؛ مثلاً در بازى «نفرین شدگان»، شما به عنوان یک منجى و در نقش یک دختر یا پسر 15 ساله یک کشاورز، بازى را آغاز مى‏کنید. در این بازى، متجاوزان کراگ، به فرمان یک موجود اهریمنى، در جست‏وجوى جادو و سحرهایى براى حکمرانى بر تمام دنیا هستند. این اهریمن، مى‏خواهد با استفاده از این جادوها، تمام موجودات خوب دنیا از جمله شما را به اسارت در آورد و شما به عنوان یک ماجراجوى سرسخت، مبارزه با این شیطان را بر عهده مى‏گیرید. شما براى این کار، باید از جنگل‏هاى انبوه و ژرف، دره‏هاى خشک، بیابان‏ها، سیاه‏چال‏هاى مرطوب، گورستان‏هاى قدیمى، کوه‏هاى پر از برف، غارهاى یخى و از عمق غارهاى پر از مواد مذاب عبور کنید تا از این فاجعه جلوگیرى کنید.
یکى دیگر از ایده‏هاى حاکم بر بازى‏هاى رایانه‏اى، جنگ هسته‏اى است که از آن با عنوان آرماگدون (armageddon) یا نبرد نهایى حق علیه باطل یاد مى‏شود که استفاده از سلاح اتمى در آن، قابل پیش‏گیرى نیست و ظهور حضرت مسیح، بدون وقوع این حادثه، ممکن نیست. در بازى‏هاى مختلف، به این پدیده پرداخته شده است؛ به عنوان مثال، شما در بازى مأمور مخفى 2، در نقش یک جاسوس خبره (کیت آرچر) ظاهر مى‏شوید که مى‏باید از وقوع جنگ هسته‏اى و نابودى نسل بشر توسط تروریست‏ها جلوگیرى کنید.
آخر الزمان دینى‏
در میان آخر الزمان‏هاى مختلف، آخر الزمان دینى، مورد توجه خاص قرار گرفته است. در این آخرالزمان، انسان‏هاى شیطان‏صفت در قالب گروه‏هاى تروریستى و... قصد به دست گرفتن قدرت و نابودى تمامى عناصر پاک و خدایى را دارند و شما به عنوان منجى و در نقش جاسوس خبره و باایمان و یا سربازان ماهر و معتقد (عمدتاً سربازانى از ارتش آمریکا و انگلیس) به عنوان پلیس صلح جهانى ظاهر شده، به مبارزه با دشمنان بشریت مى‏پردازید. حال ممکن است این دشمن قبلاً در زمین به جنایت پرداخته باشد و شما مجدداً به مبارزه با آن مى‏پردازید و یا دشمنانى که در آینده پا به عرصه جهان خواهند گذاشت. بازى‏هایى همچون «اسلحه مرگبار»، «گروه ضربت» و «بازگشت به قلعه ولفن‏اشتاین»، از این قبیل هستند. در بازى اسلحه مرگبار، شما در نقش یک گروه ضدتروریستى، باید 11 مأموریت مختلف و پرهیجان را پشت سر بگذارید و در طى عملیات، علاوه بر ناکام گذاشتن تروریست‏ها در فعالیت‏هایشان، اسناد و مدارک مختلفى را جمع‏آورى کنید و به برنامه‏هاى آینده تروریست‏ها پى ببرید. در ضمن باید گروگان‏ها را نجات دهید و هر گونه خطا، باعث به خطر افتادن جان گروگان‏ها مى‏شود. در بازى گروه ضربت، در سال 2008م. به مبارزه با میهن‏پرستان افراطى مسکو مى‏روید که قصد آنها، تأسیس مجدد امپراتورى اتحاد جماهیر شوروى است. تاجیکستان، اوکراین، بلاروس و دیگر کشورهاى استقلال یافته، یکى پس از دیگرى در شرف پیوستن به این امپراطورى هستند و شما کماندوهاى دلاورى هستید که خود را گروه ضربت مى‏نامید و یا در بازى معروف بازگشت به قلعه ولفن اشتاین، مجدداً به مبارزه با نازى‏ها مى‏روید. در این بازى، تعدادى از فرماندهان ارشد اس.اس از جمله هیملر (فرمانده کل نیروهاى اس.اس) قصد دارند تا با توسل به تکنولوژى پیشرفته و با استفاده از قدرت‏هاى مافوق طبیعى، به جنگ علیه بشریت بیایند و شما در نقش مأمورانى از ستاد ضداطلاعات ارتش، باید از اجراى اهداف فوق جلوگیرى کنید و جهان را از نابودى نجات دهید و یا در بازى «call of duty» شما در نقش سربازان انگلیسى، آمریکایى و روسى، آموزش مى‏بینید و براى مبارزه با آلمانى‏ها به منطقه اعزام مى‏شوید و پس از طى کردن مراحل مختلف، وارد برلین پایتخت آلمان شده، پرچم آزادى! را بالاى ساختمان‏ها به اهتزاز درمى‏آورید.
علاوه بر بازى‏هاى ذکر شده که به دشمنان بشریت در گذشته یا آینده پرداخت شده است، غرب سعى دارد سیاست‏هاى تجاوزرانه کنونى خود را در عرصه بین‏الملل توجیه کند؛ اهدافى همچون مبارزه با تروریسم بین‏المللى، مبارزه با گروه‏هاى تروریستى، همچون القاعده و یا مبارزه با دیکتاتورهاى جهان، همچون صدام و... . این روند، پس از 11 سپتامبر، با شتاب بیشترى پى‏گیرى شد؛ به عنوان مثال، در بازى نیروى دلتا (DELTA FORCE) شما به عنوان یک گروه ضدتروریستى، مأمور مى‏شوید تا با تروریست‏ها در هر کجاى دنیا که از سوى آمریکا معرفى مى‏شوند، مبارزه کنید. در قسمتى از این بازى، شما وقتى وارد اردوگاه تروریست‏ها مى‏شوید، تصویر شیخ یاسین، رهبر حماس را (که چندى پیش به دست دولت تروریستى اسراییل به شهادت رسید) بر دیوار مى‏بینید یا در بازى (DELTA FORCE 2)، براى مبارزه با تروریست‏ها وارد خوزستان مى‏شوید و با تروریست‏هایى مواجه مى‏شوید که با چهره‏اى کریه، خشن و بدذات ترسیم شده‏اند. آنها لباس عربى بر تن دارند و با صورت‏هاى نتراشیده، ظاهر مى‏شوند. از بازى‏هاى دیگرى که در این زمینه مى‏توان به آنها اشاره کرد، بازى «جنگ ژنرال‏ها» و «طوفان صحرا» مى‏باشد. در جنگ ژنرال‏ها، شما به عنوان سربازان آمریکایى، مأموریت مبارزه و سرکوب تروریست‏ها و دشمنان بشریت را دارید. در این نبرد، شما به عراق براى مبارزه با رژیم صدام مى‏روید و یا به افغانستان براى مبارزه با گروه القاعده مى‏روید. نکات جالب توجه‏اى در این بازى به چشم مى‏خورد؛ مثلاً در ابتداى بازى، فیلمى پخش مى‏شود که هواپیما و هلى‏کوپترهاى آمریکایى در حال گشت‏زنى هستند و توسط دشمن مورد حمله قرار مى‏گیرند و سقوط مى‏کنند و پس از آن است که شما وظیفه دارید متجاوزان را سرکوب کنید و این، نشان مى‏دهد که آمریکا هیچ‏گاه اولین گلوله را شلیک نمى‏کند و فقط براى دفاع از خود، دست به تجاوز و حمله مى‏زند. همچنین در عملیات عراق و افغانستان، به هر نحو ممکن، از نمادها و سمبل‏هاى اسلامى استفاده شده است و به کسى که این بازى را انجام مى‏دهد، القا مى‏کند که اسلام، علت این خشونت‏هاست. در عراق، نیروهاى صدام، در جلوى مسجد استقرار دارند و در مزارشریف، مناره‏هاى مسجد دیده مى‏شود. در هر دو عملیات عراق و افغانستان، بعثى‏ها و گروه القاعده (دشمن) به رنگ سبز نشان داده مى‏شوند (کلاه‏ها، تانک‏ها، نفربرها و نیروهایى که نشانه آنها رنگ سبز است) به نظر مى‏رسد که این انتخاب رنگ نیز بدون دلیل نیست؛ همان‏طور که در بازى‏هاى قدیمى‏تر که آمریکا به نبرد با دشمن مى‏رفت، تروریست‏ها و دشمنان، به رنگ قرمز (نماد شوروى) نشان داده مى‏شدند.
یکى دیگر از این بازى‏ها که شاید بهتر و جذاب‏تر از همه بازى‏هاى فوق طراحى شده، طوفان صحرا (DESERT STORM) است. داستان این بازى، مربوط به زمان جنگ خلیج فارس و حمله عراق به کویت است که شما در آن، ابتدا در ارتش آمریکا تمامى دوره‏هاى آموزشى لازم را گذرانده، سپس به عراق اعزام مى‏شوید و وظیفه دارید مأموریت‏هاى محوله (در مرز عراق و کویت، داخل کویت، شمال عراق، مرز عربستان و...) را انجام دهید و اهداف از قبل پیش‏بینى شده را نابود کنید؛ اهدافى همچون فرودگاه‏هاى نظامى، سایت‏هاى موشکى، مراکز رادار، سایت‏هاى ضدهوایى و...
با مطالب عنوان شده، دیگر نمى‏توان به بازى‏هاى رایانه‏اى، تنها به عنوان ابزار جذاب براى تفریح و سرگرمى کودکان نگاه کرد؛ بلکه باید به آنها از دید دشمنان تفکر اسلامى نگریست و در مقابل، با تولید جانشین‏هاى مناسب براى این‏گونه بازى‏ها - با توجه به عمق منابع ملى و مذهبى - به مبارزه با این تجاوز پرداخت. آیا زمان آن نرسیده تا با منابع غنى ملى و باستانى ایران، بازى‏هایى همچون رستم و سهراب تولید شوند و یا با نگاهى به 8 سال دفاع مقدس، بازى‏هایى با محتواى عملیات‏ها، براى زنده نگه داشتن تاریخ جنگ تولید شوند و یا بازى‏هایى با عنوان انتفاضه، براى بیان جنایت‏هاى رژیم غاصب اسراییل و فداکارى‏هاى مسلمانان آن کشور، تولید و به بازار عرضه شوند؟

چهره منجی در رسانه های غربی


آنچه که ما را به انتخاب این موضوع وا می دارد جوی است که در دنیای امروز پیرامون بحث آخرالزمان و منجی خواسته یا ناخواسته ایجاد شده است.حدود 25یا30سال پیش وقتی سخن از آخرالزمان و منجی آخرالزمان می شد شاید بعضی ها می خندیدند و می گفتند این جنس حرف ها متعلق است به فضای محدود شیعیان و به بچه مسلمان ها توصیه می کردند که خیلی به این حوزه ها نپردازید. 
غربی ها اگر کلام ما را بشتوند خنده شان می گیرد. و مگر نه اینست که جهان هر چه پیش رفت ؛ پیشرفتها، اختراعات، جذابیتها و اکتشافات بیشتر شد. پس برای چه ما صحبت از آخر الزمان می کنیم. تاریخ هر به جلو رفته کاملتر شده است. این منحنی سینوسی که مدام به سمت بالاو جلو می رود چرا در فرجام خود باید سقوط کند.فتنه های آخرالزمانی یعنی چه ؟ عصر عصرت یعنی چه ؟ چه کسی ادعا می کند که فرجام این تاریخ اینقدر تلخ است که همه عالم از ظلم و جور پر شده است و حالا یک مصلح آمده است که به داد خلایق برسد. 
حقیقتا کسانی که فکر می کردند بحث منجی مخصوص شیعیان هست کم نبودند. امثال الوین تافلری که دنیای آینده را زیبا مطرح می کردند و اصلا" علمی به نام فیوچریزم در مغرب زمین بوجود آمد که به علم آینده شناسی معروف شد که متخصصین این علم آینده را تعریف می کردند و بشر را واجد شرایط خاصی می دانستند پس قرار نبود آینده ایقدر تلخ باشد که بشر به منجی نیاز داشته باشد. اما امروز چه ؟ آیا امروز هم وضعیت دنیا اینگونه است ؟ آیا باور مند بودن سنت منجی مختص به شیعیان است ؟ آیا ما هستیم که فرجام کار عالم را این همه تار می بینیم. 
حقیقت اینست که نه ما بد می بینیم و نه دیگران خوشبین حقیقت اینست که امروز اگر کسی نظر فرانسبکو فوکویاما صحبت از پایان تاریخ میکند واین که عالم به نهایت رشد وترقی در حوزه های مدرنیته رسیده است و مسیح ثانی به زعم فوکویاما متولد شده ویک لیبرال دموکرات و یک لیبرال مسیحی است. خودشان نیز به خوش باوری 5 سال پیش خود می خندند. خیلی از باورهای ما به ضمیر ناخود آگاه ما بر می گردند در ضمیر ناخود آگاه ما قسمت های مشترک را می توان جست که حرف نظر از دین ونژاد و سرزمین در همه انسانها وجود دارد. مثلا باورمند بودن نسبت به یک ابرمرد و قهرمان. در ضمیر ناخود آگاه جمعی اکثر اقوام بشری هست. اگر ما اسفوره های کهن اقوام آفریقایی را هم بخوانیم ابرمردی را توصیف میکنند که در واقعه واجد تمام تواناییهایی فوق بشری است و در واقع به عنوان انسان آرمانی خود معرفی می کند به اساطیر ایرانی هم رجوع کنیم چنین فردی را می یابیم. حتی اقوام وملل کم عمق وبی ریشه ای مثل آمریکا هم همین طور است آنها هم یک سوپرمند دارند. حال چرا همه اقوام چنین ابرمردی را دارند ؟ شاید نیاز به داشتن ابرمرد درنهاد ما وجود دارد که ناگزیریم بر اساس آن نیاز چنین تعریفی و ما به ازای بیرونی را عرضه کنیم شاید نیاز به یک ابرمرد در ضمیر ناخود آگاه جمعی ما نهاده شده است. در فطرت ما انتظار یک ابرمرد جایش خالی است. ریشه مشترک مفهومی مانند قربانی نیز همین موضوع را مطرح می کند. 
قربانی کردن یعنی گذشتن از موضوعی یا مفهومی یا موضعی یا موجودی برای رسیدن به مفهوم و موضوع برتر. از دیگر بارهای مشترک می توان باورمند بودن به عالم پس از مرگ نام برد. در باور اکثر اقوام و ادیان برای روزگار، پایانی است و قبل از فرارسیدن این پایان دوران سختی بشر در پیش است و پس از آن منجی ظهر می کند که این منجی در فرهنگها وادیان اسامی متفواتی را دارد.ولی در این منجی وجود دارد تردیدی نیست وبه دنبال ظهور او جدالی میان او و دشمنانش شکل می گیرد و نهایتا"دنیای آرمانی شکل می گیرد. وقتی چنین باوری را حتی در اساطیر کهن پیدا مینماییم - ، اسطوره هایی که قبل از اسلام آمده اند مانند مصری، یونانی،هندی، آفریقایی،رومی، چینی، مشرق زمینی... به فراخور حال در می یابیم که یک ما به ازای بیرونی برای این انتظار مشترک وجود داشته است. اگر ما تشنه می شویم بابت یک ما به ازای بیرونی به نام آب است این گونه نیست که ما تشنه بشویم ولی هر چه بگردیم خداوند چیزی که عطش ما را فرو بنشاند نیافریده باشد.نفس تشنگی در ما دلالت می کند که یک ما به ازای بیرونی برای فرونشاندن تشنگی وجود دارد به نام آب. 
اگر باور مشترکی در ضمیر ناخودآگاه جمعی بشر ( نمی گوییم فطرت چون در حوزۀ دین به مسئله پرداخته ایم. مطالب را در بین اقوام و ادیان بررسی می کنیم. ) مشترک بود عقل سلیم به ما می گوید که یک مابه ازای بیرونی برای این باور مشترک وجود دارد. صرف نظر از این قیاس متیولوژیک و اسطوره ای امروزه در مغرب زمین به بحث آخرالزمان و منجی به صورت جدی نگاه می کند. 
شاهد بحث ما ده ها سایت اینترنتی و شبکه ماهواره است. که امروز بسیار جدی تر از ما و مسلمانان بحث آخرالزمان و منجی را البته طبق باور خود پس گیری می کنند. آنها خیلی بیشتر از ما در تصمیم گیریها،سیارتها و زبان تبلیغات آخرالزمان فکر می کنند. انگار خیلی بیشتر از ما بوی آخرالزمان را استشمام می کنند و خیلی بیشتر از ما اخبار آخرالزمانی را طبق باور خود دنبال می کنند و خیلی بیشتر از ما صفات منجی را طبق باور خود توصیف می کنند و پیش گویی های آخرالزمانی را تفسیر می کنند. در بین اریان الهی قوم یهود دیر باز خیلی بیشتر از اقوام دیگر به بحث پیش گویی تاریخی باور و اعتقاد داشته است. اصلا" قوم بنی اسرائیل با بحث پیش گوئی و آینده نگری از ابتدا مهزوج بوده است. 
قبل از ولادت حضرت موسی (علیه السلام) هم تولد ایشان پیش گویی شده بود. و بر اساس همان پیشگویی است که فرعون پسران بنی اسرائیل را می کشت و کلا" پیشگویی کردن تعویل و تفسیرهای آینده از تخصص های بنی اسرائیل است.حتی کسانی بر این باورند که حضور قوم یهود در شبه جز یره عربستان و در منتقه یثرب یا مدینه فعلی بر مبنای یک پیشگویی تاریخی بود قوم یهود به دلیل برخی پیشگویهای دینی خود دریافته بودند که پیامبر آخرالزمان درآن منطقه از شبه جزیره عربستان ظهور خواهد کرد. با این تصویر و تصور که این پیامبر لاجرم از بین ما بنی اسرائیل است پس ما به آن سامان هجرت کنیم تا نبی آخرالزمان از بین ما یهودیان پاک دین متولد شود. 
در آنجا قبایلی را تشکیل دادند، کشاورزی براه انداختند، حتی نقل است قلاع خیبر را با آن امکانات مستحکم نظامی برای حمایت از نبی آخرالزمان تدارک دیده بودند اما بعد که دیدند که نبی آخرالزمان نه از بین آنها بلکه از میان قریش برخواست از سر عناد ولجاجت وجود او را منکر شدند و با او از در ستیز درآمدند و شاید به این دلیل است که در چند جا قرآن مجید قوم یهود را در واقع قوم منفوری می داند و اینکه آنها بعضی از اسرار احوارشان را می دانند ولی کتمان می کنند پس بحث پیش گویی در قوم یهود بصورت جدی بوده و تا امروز نیز وجود دارد. امروزبصورت جدی کسانی هستند که پیشگویی های آخرالزمان را از کتاب تورات درآورده اند و بر مبنای آن تصمیم گیریهای روز را می کنند. 
یکی از این باورها باور به جدال نهایی خیر شر یا آرماگدون است. طبعا" می دانیم که یهودیها در رسانه های خبری روز مغرب زمین، در سینمای هالیوود، در شبکه های خبری، در امپراطوری اطلاعات امروز غرب دست بالایی دارند. طبعا" این پیشگوییهای دینی در محصولات خبری، فرهنگی، هنری آنها منعکس می شود. به غیر از یهودیان در مسیحیان هم فرقه ای هستند به نام اوان جلیکن یا اوام جلیستها از آنها یاد می شود. اوان جلیستها را مسیحیان تبشیری می گویند که گروه خاصی از پروتستان هستند که با باور آخر الزمانی زندگی می کنند و مدام بشارت فرا رسیدن آخر الزمان را می دهند. باور این گروه خاص مسیحیان به یهودیهای افراطی و حتی صهیونیستها بسیار نزدیک است. تا آنجا که به این دسته صهیونیستهای مسیحی نیز می گویند. هال لینگزی یکی از پیشکسوتان و متفکران اوانجلسیت ها است. جری فالور از مشاوران فعلی رئیس جمهور آمریکاست و... 
بر مبنای باور اوانجلیستها الگوی آخر الزمانی دنیا عمدتاً در منطقه خاورمیانه تعریف می شود و منطقه فلسطین کامل اشغالی نقش مهمی دارد و جدال نهائی مسلمانان از یک سو مسیحیان و یهودیان و از سوی دیگر در می گیرد و معتقدند در آن نبرد نهائی که در منطقه حار مجدون ( تپه ای که در بیرون اورشلیم است ) تمام سپاه خیر در مقابل تمام سپاه شرٌ قرار می گیرد. و نهایتاً به زعم آنها سپاه شر ( که لابد مسلمانها هستند ) شکست می خورند و البته در این برد دو سوم یهودیان کشته می شود. این تصورر بر مبنای باور آخرالزمانی آرماگدون شکل گرفته است. اگر شما مایل به مطالعه اخبار پیشگوییهای انجیلی را در مورد آخرالزمان مطالعه کنید در کتاب مقدس باب مکاشفات یوحنا آخرالزمان را خواهید یافت. 
جالب است بدانید که این باور ارسالهای اخیر بسیار رشد کرده است و هالیوود و رسانه های غربی نقش عمده ای در ترویج این تفکر داشته است. تا جائی که جوان امروز آمریکائی یا اروپائی شاید بیش از جوانان ایرانی نگاه آخرالزمانی پیدا کرده است. نگاه آخر الزمانی یعنی اینکه پایان تاریخ نزدیک است دوران فتنه فرا می رسد جدال نهائی بین خیر و شر در شرف وقوع است و در این نبرد باید مردانه ایستاد و در نهایت از طرفداران خیر بود. در یک باور آخرالزمانی مشترک نه تنها همه اقوام و ادیان و اساطیر به دوران فتنه های آخر الزمانی باور دارند بلکه بوجود منجی و دجال هم باورمندند منتهی صفات این منجی و دجال متفاوت است. در باور یهودیان، مسیحی که ظهور کرده ( همان مسیح حقیقی ) مسیح کذاب است ولی می گویند مسیح حقیقی در آخرالزمان فرا می رسد و پادشاه حقیقی قوم یهود است و قوم یهود را به سروری عالم می رساند. مسیحیان معتقدند که همان مسیحی که به باور آنها مصلوب شد از آسمان رجعت می کتد با نام نازارین که همان گویش ناصری ماست و پادشاه عالم می شود و دشمنان را سرکوب می کند و زرتشتیان معتقدند که سوشیانت چنین فردی است...... هر کس باور خود را دارد. اما در باور دجال نکات قابل تاملی است : مسیحیها تلفیقی از دجال و صفیانی را معتقدند که به عنوان دشمن اصلی مسیح مطرح می شود. که از او به عنوان یک آنتی کرایست یا ضد مسیح نام می برند. به عبارت دیگر آنتی کرایست تلفیق فریبکاری و قدرت و خونریزی و ستمگری است. که در واقع سه سلسله سپاه شر است طبعاً چون دشمن را مسلمانان می دانند ضد مسیح آنها صفاتی را دارد که از جهتی شبیه منجی ما مسلمانان است. 
که ما می توانیم حدس بزنیم که امام زمان ما را، آنها آنتی کرایست تلقی کنند. در صورتی که در باور ما عکس این ماجرا است. در باور ما وقتی حضرت حجت ظهور می کنند حضرت مسیح هم رجعت می کنند و به ایشان اقتدا می منند و همین زمینه ایمان آوردن بسیاری از مسیحیان عالم می شود. ما نیامده ایم به قیمت اثبات امام معصوم خود پیامبر آنها را در واقع تکفیر کنیم و ضد ارزش نشان بدهیم و یا در واقع او را جال نشان دهیم ؛ ولی رقیب این کار را می کند و از طریق رسانه های تصویری کاملاً سعی دارد ولو غیر مستقیم تصویر دجال یا آنتی کرایست را با تصویر امام زمان ما یکی کند. کافیست در یکی از جستجوگرهای قوی اینترنتی کلماتی چون پیشگوئیهای انجیل، آنتی کرایست، نازارین، و آخرالزمان را جستجو کنید تا ببینید چند ده هزار مقاله وسایت به آنها معرفی شود فرضاً سایت آرماگدون نیوز ( اخبار آرماگدون ) که هر روز ده ها صفحه مطلب به صورت خبر در مورد آخرالزمان عرضه می شود که اخبار غریبه است. فرضاً تیمی رصد می کند که ببینند در کجای عالم چه اتفاقی می افتد اگر در فلان کشور با کیفیت خاصی در زمان خاصی مثلاً خسوف خورشید حاصل شده اینها به انجیل رجوع می کنند اگر آیه ای شاهد مثالی بیابند که این یکی از علائم آخرالزمانی است. اگر در فلان کشور طبق نقل یا خبری باران سیاه رنگی بارید اینها این را به عنوان یک خبر آخر الزمانی در سایت منعکس می کنند. سایت دیگری به نام آرماگدون آلرت ( هشدار آخرالزمان ) که این یکی آتش داغتری دارد. این سایت اخباری را می دهد که انگار همین فردا آخر الزمان است. 
پیش از حمله آمریکا به عراق ده ها مقاله عرضه شد که یکی از علامات مقدمه آخرالزمانی است. چون عراق محل جغرافیائی بابل باستانی و یکی از پیش گوییهای انجیل در مورد آخر الزمان اینست که بلبل از نوع پدید می آید و به دلیل گناهانش نابود می شود و این حمله آمریکا یعنی نابودی همان بابل ثانی. حتی به دلایل مسخره تری بسنده می کردند که مثلاً در عراق روزنامه ای به نام بابل منتشر می گردد، که پسر بزرگ صدام سردبیر آن است. یا امروز در عراق سیگاری وجود دارد که نامش بابل است. 
البته عکس این موضوع نیز وجود دارد. کسانی معتقدند که بابل ثانی همان آمریکاست و امپراطوری آمریکا به دلیل کثرت فحشا و فساد و معاصی در آخالزمان نابود می شود به گونه ای که ما سالها از خروار های آن دود بر آسمان می رود و مردمی که از کنار با کشتی عبور می کنند حسرت می خورند که چه سرزمین آبادی بود که اینگونه ویران شد. البته در یک تحلیل این مقالات ظاهراً متفاوت، مشترکند اینکه آخرالزمان نزدیک است. 
ماهواره نیز تعدادی شبکه دارد که بصورت 24 ساعته برنامه های مذهبی پخش می کند که اکثر آنها به مسیحیان و یهودیان و اندکی مسلمانان متعلق است. یکی از این شبکه های بسیار معروف ماهواره TBN است،که متعلق به کلیسای اوانجلیستها می باشد ( مسیحیان تبشیری ) در این شبکه تمام برنامه ها بر محوریت آخرالزمان تعریف شده اند. شخصی بنام هایلینزی که از 40 سال پیش بر مبنای پیش گوییهای کتاب مقدس به عرضه اخبار آخر الزمانی پرداخته است در این شبکه سخنرانی هفتگی دارد. این شخص در سخنرانی هفته اخیرشان به صراحت از نبرد دنیای مسیحیت با اسلام سخن به میان آوردند.آنقدر افراطی بود که می گفت "که چرا جرج بوش رئیس جمهور محبوب ما با سلاطین برخی کشورهای غرب مثلاً شاه اردن مذاکره کرده است ! او نمیداند که هر شاه عرب چه مار هفت خطی است و ما در نهایت باید با تک تک آنها بجنگیم. انجیل می گوید که ما باید با اینها بجنگیم چرا رئیس جمهور آمریکا با آنها مذاکره می کند ؟" در این سخنرانی تاکید می کرد " که من 40سال است که پیش گوییهای انجیل را دنبال می کنم و بر مبنای این دانش 40 ساله می گویم هیچ زمانی مثل امروز حوادث آخرالزمانی قریب الوقوع نبوده و اخبار آخرالزمانی با هم جمع نشده بودند و هیچ زمانی مثل امروز پتانسیل مرحله آخرالزمانی را نداشته است الآن عصری است که تمام علائم ما در حال محقق شدن است". 
پس ما باید بدانیم بر مبنای آموزه های چنین افرادی سیاستهای خارجی ابر قدرتها شکل می گیرد بسیاری از کارشناسان، حمله آمریکا به عراق را یک دیوانگی سیاسی می دانستند. پس وقتی از نگاه آخرالزمانی به این کار نگاه کنیم این کار منطقی است ؛ یعنی آمریکا در منطقه خاورمیانه پایگاههائی را می گیرد که همه در پیش گوئیهای آخرالزمانی منطق دارند. به این صورت که آرایش نیروهایشان را به صورت آخرالزمانی چیده شود. 
بسیار عجیب است رقیب به صورت جدی تر از ما این مسئله را درک کرده است و اصلاً نیز منکر نمی شوند. رقیب کاملاً آرایش جنگی می گیرد. حتی ماجرای 11 سپتامبر بر اساس یک نمایشنامه پیش گوئی شده انجام شد. نمایشنامه ای عیناً بر اساس یک پیش گوئی باز سازی شد تا اینکه باور آخرالزمانی در باور مردم آمریکا شکل بگیرد، حتی الان در بعضی از مقالات اینترنتی علائم وقوع آخر الزمان را به علائم حتمیه و ممکن الوقوع تقسیم کرده است ؛ که در یک مقاله از نظر انجیل 21 علامت حتمیه برای آن نام برده است یکی از این علائم حتمیه این است پرشیا (ایران ) از نوع قدرت می گیرد و یکی از چند قدرت برتر جهانی تبدیل می گردد. شما فکر می کنید طی این چند ماه این همه صر و صدا شده است که ایران سلاح اتمی دارد. درک این ماجرا که ایران سلاح اتمی ندارد بسیار سخت است برای اینکه بر مبنای آخرالزمانی ایران باید الآن این سلاح را داشته باشد. اگر این را نداشته باشد این الگو زخمی می شود و اینکه 12 لشکر از 12 نقطه دنیا متحدد می شوند و ذیل حکومت پرشیا که قوی ترین حکومت است به سمت آرماگدون حمله می کنند و نبردهائی شکل می گیرد. 
پس یعنی ایران مشغول جمع کردن دنیای اسلام به دور خود می باشد. بحث آزادی فلسطین را که مطرح کرده است و حتماً سلاح اتمی را دارد پس این آخرالزمان است یعنی الگوئی که در کنار مرزهای ما چیده می شود یک الگوی آخرالزمانی است.مشاورین نزدیک جرج بوش اعضای اصلی اوانجلیکن هستند. از خانم رایس تا جری فایلر این تفکر را دارند. 
البته دراینکه آقایان در آنچه که می گویند باورمندند یا نه بحث است. که ممکن است این امور را ملئبه قرار داده باشند. 
دو تحلیل وجود دارد. گروهی معتقدند این باور آخرالزمانی واقعی است بله غرب به این رسیده که آخرالزمان نزدیک است و ما باید در مقابل این آرایش عرضه اندام نماییم. 
واما تحلیل دوم این است که : آنها چنین باوری ندارند ولی از زمینه این باور در افکار مغرب زمین دارد سوء استفاده می کنند. 
و به این دلایل سوء استفاده می کنند شما می دانید که در نظام فکری مغرب زمین ولو به تعارف بحث حقوق بشر بحث عمده ای است. حال اگر در جامعه ای باور آخرالزمانی را آنقدر بهش دامن زده شود که افکار عمومی جامعه پذیرفت که آخرالزمان بسیار نزدیک است وآن نبرد نهایی در شرف وقوع است. تلویحاً از افکار عمومی جامعه یک جور اختیار ویژه گرفته اید. یک جور رضایت عمل پر ریسک گرفته اید.که اگر در این نبرد نهائی یک خورده از اصول حقوق بشر تخطی کرده اند خیلی بر من خورده نگیر چرا که نبرد نهائی است وتکلیف بشر قرار است معلوم شود. با سپاه آنتی کرایست می جنگیم پس اگر در این نبرد یک ذره از اصول انسانی خارج شدیم وبمب 20 تنی انداختیم و 4 تا ادم بمیرند این بهای نبرد است باید پرداخت.هر ایدئولوژی ولو کمونیسم ازمرام خود یک آرمانشهر تعریف می کند که اگر به این باور من عمل بشود مابه چنین فرجام طلائی می رسیم. ما مدینه فاصله های زیادی داریم مولفه های مدینه فاضله مهدوی چه تعریفی دارد. چرا این مولفه ها اینقدر ساده اند مثلا در زمان حضرت گرگ ومیش در کنار هم می ایستند و از یک چشمه آب می خورند وکسی معترض آن یکی نمیشود. در حالیکه این مثال برای فهمیدن نسبت روابط در آن زمان است واگر به ظاهر مثال توجه شود که این برای جوان امروز هیج جلوه ای ندارد. 
آیا در آیات و روایات و اخبار ما و در این باب صحبت نشده است. آیا از فهوای سخنان آن عزیزان نمیتوان دریافت که مدینه فاضله مهدوی وبهانه خلقت برای این همه سال صبر در بر ابر کافران تا اینکه به فرجام طلائی خویش برسد چه بوده است و بعد اینکه انگار حضرت می آیند 
سال بیشتر نیستند و یک موجودی ایشان را می کشند و همه چیز به پایان می رسد. خب ما چه جوابی برای مخاطب داریم ؟ حجت خدا این همه سال غائب بود که بعد از 4 سال همه چیز تمام شود. مثلاً چقدر دل یک جوان شیعه با این توصیف ما می تپد. اینها همه آنجائی است که ما کار نکرده ایم و چون ما کار نکرده ایم فرم تحریف شده آن تحویل داده شده است. 
شما نگاه کنید دیگر به پیش گوئیهای انجیل > مکاشفات یوحنا، دانیال نبی بسنده نکرده اند. این اواخر افکار عمومی غرب را پیش گوئیهای نوسراداموس شکل داد. و کم کم آنتی کرایست را بر مبنای پیش گوئیهای نوسراداموس تعریف کردند. 
The King of Terror (سلطان وحشت) که در پیش گوییهای نوسراداموس آمده است به اینصورت تحریف شده که ار آسمان می آید و وحشت را با خود می آورد، از آسمان سخن می گوید ولی در زمین مرگ می باشد. 
ما همین اواخر دیدیم اسامه بن لادن وهابی ( که وهابی نیست بلکه صلفی است ) میلیاردر، متحدد استراتژیک آمریکا است یک دفعه ضد آمریکائی می شود لقب امیرالمومنین بر خود می گذارد در جهان عَلم مخالفت در مقابل شیعه ( شیعه خود مترقی ترین موج مبارز دنیای اسلام است ) می اندازد حتماً باید یک رقیب جعلی برای شیعه تعریف می شود که بعد بحث 11 سپتامبر و یکدفعه لقب The King of Terror را روی اسامه بن لادن قرار می دهند. 
چطور شد اسامه بن لادن سلطان وحشت نامیده شد به ظاهر او نیز تروریست است ولی سلطان وحشت بار معنائی دارد. نمی توان براحتی از روی آن گذشت و کم کم دیدیم که این آدم در منطقه تورابورا غیب شد و بعدها ده ها مقاله اینترنتی آمد که او امام زمان است و غیب شده است غ در حالی که امام زمان باید از غیبت ظاهر شود. خنده دار است. 
این نشانه این است که ما به قدر کافی به روز نیستیم و با موج تبلیغات غرب حرکت نمی کنیم یا واقف به شرایط و اسباب فرهنگی امروز خود نیستیم ؛ یا کمتر هستیم. 
ما امروز در عین اینکه تمام دانشهای سنتی را در حوزه انتظار و ظهور و منجی آخرالزمان باید بیاموزیم و بدانیم و به دیگران بیاموزیم. که بر ما فرض است که باید به امروز خود نگاه کنیم و بدانیم در دنیای ارتباطات اگر ما نتوانیم باور خود را به درستی معرفی کنیم تعریف شده آن را از جانب ما تعریف خواهند کرد ؛ تعریف نکرده ما را تعریف خواهند کرد و ما چقدر مبلغ خوبی هستیم ؟ در دوران تبلیغ سرباز حضرت بودن یعنی مبلغ خوب بودن. در دوران جهاد هم بله، جهادگر خوب بودن. اگر ما 6 ماه اخبار اخرالزمانی و منجی آخر الزمان و سیمای منجی آخرالزمانی را در شبکه های اطلاع رسانی رسانه های غربی رصد کنیم. درمی یابیم که بسیار باورهای خرافی عجیب و غریبی دارند. 
تک تک آنها قابل نقد است و قابل حمله است. و باور آخرالزمانی ما شیعیان یکی از مترقی ترین، روشنفکرانه ترین روشنگرانه ترین و قابل دفاع ترین باورهای اخرالزمانی است که قرار نیست از چیز عجیب و غریبی صحبت کنیم.فطرت انسان امروز و ضمیر ناخودآگاه او کهن الگوئی دارد به نام انتظار و آنرا به رسنیت شناخته است فقط مصداق را به غلط رفته اند پس ما باید معرف خوبی باشیم. از این موضوع فطری باید بتوانیم بهره ببریم و باید بتوانیم باور خودمان را که از همه باورها علمی تر است نسبت به باورهای خرافی دیگران عرضه کنیم و برتر نشان دهیم. خود را از رصد فرهنگی کارهای دیگران بی نیاز ندانیم. 

منجی در بازی های رایانه ای


یکی از اصول مشترک بین تمام ادیان الهی و اساطیر باستانی اقوام مختلف ،مبحث منجی موعود و آخر الزمان می باشد. همان کسی که شیعیان او را مهدی ،مسیحیان او را عیسی ،زرتشتیان او را سوشیانت وقومهای دیگر او را با نامهای دیگر می خوانند.تمامی منتظران ظهور به مرحله ای معتقدند که یک ضد منجی که عصاره تمام شرارتهاست و تمامی نیروهای شیطانی را به همراه خود دارد و مهمترین مانع منجی موعود است. در نبرد نهایی میان این دو که جنگی بسیار بزرگ و خونین است منجی موعود به همراه یارانش به کمک امدادهای الهی بر لشکر شیطان پیروز می شوند. سربازان و یاران منجی انسانهایی با ایمان و نیرومند هستند که خود را از قبل برای چنین روزی آماده کرده اند.

کشیش پت رابرتسون (pat robertson) از رهبران صهیونسیم مسیحی می گوید:

آری به اعتقاد آنان ،آمریکا یا لااقل رهبران این کشور پیامبران معصومی هستند که به دنیای پر از گناه فرستاده شده اند تا جهان را به سر منزل مقصود برسانند. جرج بوش اول روز ۶ مارس ۱۹۹۲ در نشست مشترک سنا و مجلس نمایندگان کنگره آمریکا (که بی شباهت به سخنرانی جرج بوش دوم در ۲۰ مارس ۲۰۰۱ نبود ) خطابه معروفی ایراد کرد که ضمن آن سیاست نظم نوین جهانی را اعلام کرد.
سیاستی که طبق آن نمی توان پذیرفت گوشه ای از کره زمین از اصول آمریکایی در مورد آزادیهای فردی و حکومت دمکراتیک معاف باشد. سیاستی که طبق آن برای پیروزی در جنگ علیه تروریسم بین المللی ،جنگ ایده ها و عقاید باید راه انداخت. در این نظم نوین جهانی که به قول فوکویاما تئوری پرداز پایان تاریخ اسلام دریای فاشیستی برای شنای تروریست هاست.
و یا به قول توماس فردمن تحلیلگر سیاسی آمریکا یی اسلام بزرگترین دشمن غرب است،و جنگ با این دشمن تنها با ارتش ممکن نیست بلکه باید در مدارس ،کلیساها ،مساجد ،معابد به رویارویی با آن پرداخت. هم اکنون سیر محصولات فرهنگی غرب برای تحقق بخشیدن به آرمان فوق ،راهی بازارهای کشورهای مسلمان شده ،محصولاتی که پس از استفاده از آنها شخص از هویت و فرهنگ خود دلزده می شود،آمریکا را به عنوان امپراطور صالح دنیای جدید می پذیرد و او را عصاره نیروهای خیر عالم تصور می کند.
یکی از این محصولات فرهنگی که بسیار نیز تاثیر گذار است بازی های رایانه ای هستند که بیشتر ،سرمایه های اجتماعی جهان اسلام را هدف گرفته اند. بیش از دو دهه است که بازی های رایانه ای وارد بازار شده اند.اولین آنها ،بازی های شرکت آتاری( ATARI) (دستگاه TV GAME )مانند بازی PONG که تنها شامل دو خط،یک توپ و یک زمین مانند زمین تنیس بود.پس از آن بازی های ویدئویی سیر تکاملی خود را طی کردند که در اواسط دهه هشتاد بازی ها بیشتر به سمت جنگی (WAR GAME )سوق پیدا کردند.علت آن علاوه بر مسائل فنی جو متشنج اواخر دهه ۸۰ آمریکا ،ناشی از جنگ سرد با شوروی و دیگر برنامه های رییس جمهور وقت ریگان بود بازی هایی مثل star flight و…
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ،ایالات متحده که خود را بی رقیب در جهان یافت تصور امپراطوری بر دنیا به هدفی جدی تبدیل شد.و از هر وسیله ای برای اثبات و جا انداختن این هدف استفاده کرده و می کند. بازی های رایانه ای یکی از این ابزار و وسایل است در این بازی ها آمریکا مدینه فاضله و آرمان شهر ،نهایت رفاه ،صلح و امنیت معرفی می شودو نظام فرهنگی آن تنها سیستمی است که جهان را از خطرات گوناگون حفظ می کند.
تفکر حاکم بر این بازی ها نشأت گرفته از منجیان متنوع آخر الزمان است که هر کدام دارای ویژگیهای منحصر به فرد خود می باشد.

آخر الزمان تکنولوژیک:

در آخر الزمان تکنولوژیکی رباتها و ساخته های دست بشر به مرحله ای از تکامل و هوش می رسند که علیه انسانها دست به شورش زده و قصد نابودی نسل بشر را دارند.و انسانها نیز توانایی مبازه با آنها را ندارند در این زمان یک منجی شجاع که دارای قدرت عشق و ایمان است (خصیصه ای که ماشینها از آن بی بهره اند)به مبارزه بر می خیزد و پس از نبردهای طولانی وسخت نسل بشر را نجات می دهد. مثلا شما در بازی ماتریکس(ENTER THE MATRIX ) ،به همراه یک گروه از آرمان شهری به نام زایان(ZION) وظیفه نجات جهان را از دست انسان نما ها بر عهده می گیرید ودرحین بازی باید با شجاعت بی نظیر خود جهان را از دست ماشینهای دیو صفت نجات دهد.

آخر الزمان طبیعی:

در آخر الزمان طبیعی ،طبیعت سر به شورش برمی دارد و بشر را با حربه هایی مانند زلزله ،گرد باد ،طوفان ،آتشفشان، سیل و… تهدید می کند و یا دخالتهای بی جای انسان در ساختارهای ژنتیک باعث پیدایش غولها و حیوانات ناشناخته عظیم الجثه ای می شود. به عنوان مثال در بازی جزیره سایه ها شما برای پی بردن و نجات بشریت از دست (آلن) و (اوبد ) مورتون (که پدر خود را که یک دانشمند ژنتیک بوده کشته اند )که قصد دارند به وسیله تحقیقات پدرشان بر جهان مسلط شوند.نتایج شگفت انگیزی که می تواند دنیا را به نابودی بکشاند وارد جزیره شوید

آخر الزمان تخیلی:

در آخر الزمان تخیلی ،موجودات ناشناخته فضایی زمین و نسل بشریت را به مخاطره انداخته و این بار یک منجی بسیار دانا با قدرت ماوراء انسانی به مبارزه با این موجودات می پردازد. به عنوان مثال در بازی سام ماجراجو شما به عنوان یک منجی در نقش سام استون ظاهر می شوید سام به خاطر شجاعت فوق العاده اش در مبارزه با این موجودات به اسطوره ای تبدیل شده،به کمک ماشین زمان به گذشته بر می گردد تا جنگ بر علیه این یاغیان را به نفع بشریت تمام کند.

آخر الزمان اسطوره ای:

در آخر الزمان اسطوره ای یک ضد منجی از دل افسانه ها و اسطور های باستانی پا به دنیای ما گذاشته و قصد نابودی بشر را دارد که در این حال با ظهور یک منجی آگاه به دنیای اسطورها و مجهز به جادو و سحر به مبارزه با این دشمنان می پردازد.
مثلا در بازی (نفرین شدگان) شما به عنوان یک منجی در نقش دختر یا پسر ۱۵ ساله یک کشاورز بازی را آغاز می کنید متجاوزان کراگ به فرمان یک موجود اهریمنی در جستجوی جادو و سحر هایی برای حکمرانی بر کل دنیاست این اهریمن می خواهد با استفاده از این جادو ها تمام موجودات خوب دنیا از جمله شما را به اسارت در آورد که شما، یک ماجراجوی سر سخت مبارزه با این شیطان را بر عهده می گیرید .شما برای این کار باید از جنگلهای انبوه و ژرف ،دژههای خشک،بیابانها،سیاهچالهای مرطوب ،گورستانهای قدیمی ،کوههای پر از برف ، غارهای یخی و از عمق غارهای پر از مواد مذاب عبور کنید تا از این فاجعه جلوگیری کنید.
یکی دیگر از ایدههای حاکم بر بازی های رایانه ای جنگ هسته ای است که از آن با عنوان آرماگدون(armageddon) نبرد نهایی حق علیه باطل یاد می شود.که استفاده از سلاح اتمی در آن قابل پیشگیری نیست و ظهور حضرت مسیح بدون وقوع این حادثه ممکن نیست در بازی های مختلف به این پدیده پرداخته شده است. بعنوان مثال شما در بازی مامور مخفی ۲،در نقش کیت آرچر یک جاسوس خبره ظاهر می شوید که می باید از وقوع جنگ هسته ای و نابودی نسل بشر توسط تروریستها جلوگیری کنید.

آخر الزمان دینی:

در میان آخر الزمانهای مختلف ،آخر الزمان دینی مورد توجه خاص قرار گرفته است.در این آخرالزمان انسانهای شیطان صفت در قالب گروههای تروریستی و… قصد به دست گرفتن قدرت و نابودی تمامی عناصر پاک و خدایی را دارندو شما به عنوان منجی در نقش جاسوس خبره و با ایمان و یا سربازان ماهر و معتقد (عمدتا سربازانی از ارتش آمریکاو انگلیس )به عنوان پلیس صلح جهانی ظاهر شده و به مبارزه با دشمنان بشریت می پردازید(حال ممکن است این دشمن قبلا در زمین به جنایت پرداخته و شما مجددا به مبارزه با آن می پردازید و یا دشمنانی که در آینده پا به عرصه جهان خواهند گذاشت).
بازی هایی همچون اسلحه مرگبار ، گروه ضربت ،بازگشت به قلعه ولفن اشتاین و…
در بازی اسلحه مرگبار شما در نقش یک گروه ضد تروریستی باید ۱۱ ماموریت مختلف و پر هیجان را پشت سر بگذارید و در طی عملیات علاوه بر ناکام گذاشتن تروریستها در فعالیتهایشان اسناد و مدارک مختلفی جمع آوری کنید و به برنامه های آینده تروریستها پی ببرید در ضمن باید گروگانها را نجات دهید هر گونه خطا باعث به خطر افتادن جان گروگانها می شود.
یا در بازی گروه ضربت در سال ۲۰۰۸ به مبارزه با میهن پرستان افراطی مسکو بروید .قصد آنها تاسیس مجدد امپراطوری اتحاد جماهیر شوروی است . تاجیکستان ،اوکراین ،بلاروس و دیگر کشورهای استقلال یافته یکی پس از دیگری در شرف پیوستن به این امپراطوری هستند شما کماندوهای دلاوری هستید که خود را گروه ضربت می نامید و یا در بازی معروف (بازگشت به قلعه ولفن اشتاین ) (RETURN TO CASTLE WOLFENSTEIN)مجددا به مبارزه با نازی ها می روید .
در این بازی تعدادی از فرماندهان ارشد اس .اس از جمله هیملر (فرمانده کل نیروهای اس اس )قصد دارند تا با توسل به تکنولوژی پیشرفته و استفاده از قدرت های مافوق طبیعی به جنگ علیه بشریت بیایندو شما در نقش مامورانی از ستاد ضد اطلاعات ارتش بایستس از اجرای اهداف فوق جلوگیری کنید و جهان را از نابودی نجات دهید و یا در بازی call of duty ) )شما در نقش سربازان انگلیسی ،آمریکایی و روسی آموزش می بینید و برای مبارزه با آلمانیها به منطقه اعزام می شوید.شما پس از طی کردن مراحل مختلف وارد برلین پایتخت آلمان شده و پرچم آزادی !را بالای ساختمانها به اهتزاز در آورید.
علاوه بر بازی های ذکر شده که به دشمنان بشریت در گذشته یا آینده پرداخت شده است،غرب سعی دارد سیاستهای تجاوز گرانه کنونی خود را در عرصه بین الملل توجیه کند اهدافی همچون مبارزه با تروریسم بین المللی ،مبارزه با گروههای تروریستی همچون القاعده و یا مبارزه با دیکتاتورهای جهان همچون صدام و… این روند پس از ۱۱ سپتامبر با شتاب بیشتری پیگیری شد.
بعنوان مثال در بازی نیروی دلتا (DELTA FORCE) شما بعنوان یک گروه ضد تروریستی مامور می شوید تا با تروریستها در هر کجای دنیا که از سوی آمریکا معرفی می شوندمبارزه کنید در قسمتی از این بازی شما وقتی وارد اردوگاه تروریستها می شوید تصویر شیخ یاسین تصویر رهبر حماس (که چندی پیش به دست دولت تروریستی اسراییل به شهادت رسید)را بر دیوار می بینید یا در بازی (D DE LTA FORCE 2) با مبارزه با تروریستها وارد خوزستان می شوید و با تروریستهایی مواجه می شوید که با چهره ای کریه ،خشن و بد ذات ترسیم شده آنها لباس عربی بر تن دارند با صورتهای نتراشیده و… 
از بازی های دیگری که در این زمینه می توان به آن اشاره کرد بازی (جنگ ژنرالها) و (طوفان صحرا) می باشد.
در جنگ ژنرالها (GENERALS) شما به عنوان سربازان آمریکایی ماموریت مبارزه و سرکوب تروریستها و دشمنان بشریت را دارید شما به عراق برای مبارزه با رژیم صدام می روید یا به افغانستان (مزار شریف ) برای مبارزه با گروه القاعده می روید .
نکات جالب توجه ای در این بازی به چشم می خوردمثلا در ابتدای بازی فیلمی پخش می شود که هواپیما و هلی کوپتر های آمریکایی در حال گشت زنی هستند که توسط دشمن مورد حمله قرار می گیرند و سقوط می کنند پس از آن است که شما وظیفه دارید متجاوزان را سرکوب کنید و نشان می دهد که هیچگاه آمریکا اولین گلوله را شلیک نمی کند و فقط برای دفاع از خود دست به تجاوز و حمله می زند.
همچنین هم در عملیات عراق و هم در عملیات افغانستان به هر نحو ممکن از نمادها و سمبلهای اسلامی استفاده شده و به کسی که این بازی را انجام می دهد القا می کند که اسلام علت این خشونتهاست در عراق نیروهای صدام در جلوی مسجد اسقرار دارند و یا در مزار شریف منارههای مسجد دیده می شود.
در هر دو قسمت عملیات عراق و افغانستان بعثی ها و گروه القاعده (دشمن ) به رنگ سبز نشان داده می شود (کلاه سبز ،تانکها و نفر برها و نیروهایی که نشانه های آنها رنگ سبز است)که به نظر می رسد که این انتخاب رنگ نیز به دلیل نیست همانطور که در بازی های قدیمی تر که آمریکا به نبرد با دشمن می رفت تروریستها و دشمنان به رنگ قرمز (نماد شوروی )نشان داده می شوند.
یکی دیگر از این بازی ها که شاید بهتر و جذابتر از همه بازی های فوق طراحی شده اند طوفان صحرا (DESERT STORM ) است .شما در این بازی ابتدا در ارتش آمریکا تمامی دوره های آموزشهای لازم را گذرانده و سپس به عراق اعزام می شوید (داستان این بازی مر بوط به زمان جنگ خلیج فارس و حمله عراق به کویت است)و وظیفه دارید ماموریتهای محوله را انجام دهید ماموریتهایی در مرز عراق و کویت ،داخل کویت ،شمال عراق ،مرز عربستان و…و اهداف از قبل پیش بینی شده را نابود کنید اهدافی همچون فرودگاهها ی نظامی ،سایتهای موشکی ،مراکز رادار،سایتهای ضد هوایی و….
با مطالب عنوان شده دیگر نمی توان به بازی های رایانه ای تنها به عنوان ابزار جذاب برای تفریح و سرگرمی کودکان نگاه کرد بلکه باید به آنها از دید دشمنان تفکر اسلامی نگریست.و در مقابل با تولید جانشینهای مناسب برای اینگونه بازی ها با توجه به عمق منابع ملی و مذهبی به مبارزه با این تجاوز پرداخت .
آیا زمان آن نرسیده تا با منابع غنی ملی ،باستانی ایران بازی هایی همچون رستم و سهراب تولید شوند ؟
یا با نگاهی به ۸ سال دفاع مقدس، بازی هایی با محتوی عملیاتها برای زنده نگه داشتن تاریخ جنگ ،بازی هایی همچون حماسه خرمشهر و… تولید شوند. یا بازی با عنوان انتفاضه برای بیان جنایتهای رژیم غاصب اسراییل و فداکاریهای مسلمان آن کشور تولید و به بازار عرضه شوند ؟

گسترش موعود گرایی


اشاره: غرب در طول قرون متمادی به اشکال و روش های مختلفی به دشمنی و خصومت با موضوع مهدویّت و امام عصر (ع) پرداخته است. گاه این دشمنی ها در عرصه ی رسانه ها بوده و گاه در لا به لای نوشته ها. دایرةالمعارف ها مجموعه هایی هستند که مخاطب خود را در کوتاه ترین مدّت با موضوعات بسیاری آشنا می سازند و از همین رو محل مراجعه ی افرای قرار می گیرند که می خواهند به طور اجمالی با برخی از موضوعات آشنا شوند. بریتانیکا یکی از چندین دایرةالمعارفی است که در این سال ها با قلم جمعی از نویسنگان منتشر شده است. در این اثر ذیل دو مدخل به موضوع مهدویّت پرداخته شده که در مقاله ی پیش رو به تحریف های آن پاسخ داده شده است. لازم به ذکر است این مقاله در نخستین جشنواره ی برترین های مهدویّت (ویژه ی مطبوعات) در سال 1381 از جمله آثار برگزیده شناخته شد. 
دایرة المعارف بریتانیکا در سال 1996 میلادی به شکل لوح فشرده منتشر و در دسترس علاقه مندان آن قرار گرفت. دایرة المعارف بریتانیکا علاوه بر داشتن مقالاتی در زمینه ی علوم تجربی، دارای مقالاتی در زمینه ی علوم انسانی و علوم مذهبی نیز می باشد. تهیه کنندگان این دایرة المعارف در مورد معرفی امام زمان (ع) مقالاتی را ارائه داده اند. بررسی این مقالات نشان می دهد که نویسندگان آن ها اطلاع چندانی از موضوع مهدویّت در اسلام نداشته اند و در بسیاری از موارد، اطلاعات غلط و تحریف شده ای درباره ی ولی عصر (ع) به استفاده کنندگان از این دایرة المعارف ارائه داده اند؛ آنگونه که هر چند انسان خوش بین باشد، نمی تواند برخی از نادرستی ها را در این مقاله نادیده انگارد و جای این پرسش باقی می ماند که چرا نویسندگان دایرة المعارف، در این زمینه به منابع و مآخذ معتبر و مستند شیعی و سنّی مراجعه نکرده اند. در حالی که عالمان و پژوهندگان شیعه از صدر اسلام تا به امروز کتاب های ارزشمندی در موضوع مهدویّت تدوین نموده اند، و مقاله نویسان بریتانیکا می توانستند به راحتی با حوزه های علمی تشیع و مراکز تحقیقاتی در ایران یا سایر نقاط جهان تماس برقرار نمایند و از آثار اصیل و منابع معتبر تشیع و تسنن بهره ببرند، و اطلاعات کاملی نسبت به امر مهدویّت به دست آورند. 
این مورد و دیگر موارد از این دست، نشانگر آن است که نه تنها بسیاری از مستشرقان و اسلام شناسان غربی، بلکه مراکز مهم تحقیقی غرب نیز، در بررسی عقاید آئین تشیع و مکتب اهل بیت (ع) در پی آن نبوده اند که آنچه را می نویسند، مستند به مراجع دست اوّل و مآخذ معتبر شیعه و سنی باشد. از این رو یک دانش پژوه و محقّق مسلمان ، برای دریافت معارف دینی و حتی تاریخی خود، نمی تواند به آثار تحقیقی و تجزیه و تحلیل غربیان، به چشم وثاقت و اطمینان بنگرد و به آن ها مراجعه نماید، تا چه رسد که آن ها را مبنای نگرش و تحقیق خود قرار دهد. در این نوشتار ، به نقد دو مقاله تحت عناوین: «آخر الزمان در مذاهب اسلام و زرتشت» و «مهدی»، از دایرة المعارف بریتانیکا پرداخته شده است. در این جا به یادبود، چکیده ای از بخش اوّل مقاله ی یاد شده آمده و خوانندگان گرامی برای مطالعه ی بیشتر می توانند به لوح فشرده ی ماهنامه ی موعود و اصل مقالات مراجعه کنند. ذکر این نکته ضروری است که پاسخ تمامی شبهات و اتهامات وارده در دو مقاله ی مذکور و دیگر موارد، در سخنان معصومین (ع) و آثار بزرگان و علمای تشیع و حتی برخی از علمای اهل سنت با بهترین شکل، موجود بوده و با مراجعه به آن ها جای هیچ گونه تردید و ابهامی باقی نمی ماند. بنابراین در این مقاله صرفاً به جمع آوری و نقل پاره ای از این پاسخ ها اقدام شده است. امید آنکه این تلاش ناچیز، در کنار خدمات ارزشمند مرزداران عالم تشیع مورد لطف و عنایت حضرت بقیة الله الاعظم، ارواحنا فداه، قرار گیرد. 

پاسخ به شبهات

نویسندگان مقالات مزبور معتقدند: «اسلام دینی نیست که در آن ظهور منجی انتظار برود و جایی برای مسیح نجات بخش در آن وجود ندارد». 
برای پاسخ می گوییم: اسلام دینی است که اساس تعلیمات خود را بر تذکرات فطری پایه گذاری کرده، از فطرت انسان ها به عنوان گنجینه ی عظیمی از ودیعه های الهی بهره برده و آن را پشتوانه ی اصول معارفی و تربیتی خود قرار داده است. یکی از اصول غیر قابل انکار فطری که همواره در طول تاریخ بشری توسط ادیان و مذاهب تکرار شده ، موضوع فرا رسیدن روز موعودی است که عموم رسالت های آسمانی با همه ی ابعادشان اجرا شوند و پس از رنج های طولانی و نگرانی های جان فرسا، انسانیت مسیری مطمئن و قرار گاهی مجهز برای تلاش های آرمانی خود بیاید. شهید صدر در این زمینه می گوید: «انتظار آینده ای این چنین، تنها در درون کسانی که با پذیرش ادیان، جهان غیب را پذیرفته اند راه نیافته، بلکه به دیگران نیز سرایت کرده است. تا آنجایی ک می توان انعکاس چنین باوری را در مکتب هایی که جهت گیری اعتقادی شان، با سرسختی، وجود غیب و موجودات غیبی را نفی می کند، مشاهده کرد. برای مثال، در ماتریالیسم دیالکتیک که تاریخ را بر اساس تضاد ها تفسیر می کند نیز روزی مطرح است که تمامی تضاد ها از میان می رود و ساز و آشتی حکم فرما می گردد. 
بدین سان می بینیم که تجربه ی درونی که بشریت در طول تاریخ در مورد این احساس داشته، در میان دیگر تجربه های روحی، ازگستردگی و عمومیت بیشتری برخوردار گردیده است. 
دین اسلام نیز در عین حال که به این احساس روحی همگانی، استواری می بخشد؛ با تأکید بر این عقیده که زمین همان گونه که از ظلم و بیداد پر شود؛ از عدالت و داد گردی آکنده خواهد گشت، به این احساس، ارزش عینی بخشیده و جهت فکری باورمندان به این اعتقاد را، به سوی ایمانی به آینده ی روشن، متوجه می سازد. نگاهی به ادبیات مذهبی در ادیان الهی و حتی آیین های بشری نشان دهند ی اعتقاد دیرینه ی انسان ها به روز موعود است که در آن عدالت به دست مصلحی جهانی، در سر تا سر آفاق گسترده می شود. تکرار اصل ظهور یک منجی و نیاز به آن، دلیلی بر فطری بودن این احساس است. 
اعتقاد به ظهور یک منجی موعود، نه فقط در دین مسیحیت بلکه در دیگر ادیان الهی یا حتی آئین های بشری مورد بحث و تأکید قرار گرفته است. به عبارت دیگر این امر یک اعتقاد فطری است که در طول تاریخ بشری توسط سفیران الهی پیوسته تذکر داده شده است. امّا ویژگی اسلام به عنوان آخرین دین الهی در این است ک جزئیات این امر را نیز مورد بحث قرار می دهد و ریشه های فطری بودن عقیده به مهدویّت را نیز بیان می کند. 
محمد بن یعقوب کلینی (م 328ق.) در «کافی» به اسناد خودش از حمران بن اعین، از ابوحمزه از امام باقر (ع) نقل می کند که فرمود: «خداوند از پیامبران میثاق و پیمان گرفت و فرمود: آیا من پرودرگار (مالک) شما نیستم؟ گفتند آری، سپس فرمود: «و اینکه این محمد (ص) رسول من است و علی (ع) امیرالمؤنین و جانشینان بعد از ولیّ امر من و(اولی به تصرف) و خزانه داران علم من هستند و همانا به وسیله ی مهدی (ع) دین خود را یاری می کنم و دولت خود را توسط او نمایان می سازم، و با او از دشمنانم انتقام می گیرم به وسیله ی او با گردن نهادن یا اکراه، پرستیده می شوم. گفتند ای پروردگار ما، اقرار کردیم و گواه هستیم». 
این روایت نشان می دهد در عوالم قبل از این عالم، هنگامی که خداوند میثاق توحید را از پیامبران اخذ می کرد، میثاق ولایت چهارده معصوم را نیز از آن ها اخذ کرد. این اخذ میثاق در روایت های متعدّدی در مورد تمام انسان ها وارد شده است. 
نویسنده ی مقالات بریتانیکا در مورد مهدی (ع) ادّعا کرده است که عقیده به مهدی در دروه های اغتشاش و عدم امنیت مذهبی و تحولات سیاسی اوایل اسلام (قرن های هفتم و هشتم میلادی) رواج یافته است. 
با توجه به آنچه در مورد فطری بودن اعتقاد به ظهور منجی گفته شد، رواج اعتقاد به مهدی، در دوره های اغتشاش و عدم امنیت مذهبی و سیاسی، نه تنها تردیدی در اصل مهدویِت ایجاد نمی کند بلکه تاکید دیگری بر فطری بودن آن است، زیرا امور فطری هنگامی ظهور و بروز پیدا می کنند که انسان با مشکلات و مصائب شدیدی رو به رو می گردد. در آن هنگام که کشتی آسیب دیده در دل دریایی طوفانی دچار امواج می شود مسافران کشتی هر لحظه خود را در ورطه ی غرق شدن می بینند، بر اساس فطرت، ناخودآگاه متوسل به یک نجات دهنده می شوند که می تواند آن ها را نجات دهد و شروع به دعا برای نجات خود می نمایند. در صحنه ی اجتماعی نیز هرگاه امنیت و عدالت در جامعه دستخوش آسیب گردد همان یادآوری فطری باعث می شود افراد جامعه به وجود منجی که می تواند امنیت و عدالت را برقرار کند، متوسل گردند و انتظار ظهور چنین شخصی را دل بپرورانند. 
البته در چنین مواقعی همواره افرادی وجود دارند که بنابر دلایل مختلف مانند حس جاه طلبی، دخالت بیگانگان یا حتی انگیزه ی اصلاح اجتماعی، خود را به نام همان منجی موعود می نامند، و مقام وی را مدّعی می شوند. در حقیقت هنگامی کالای تقلبی رواج پیدا می کند که نوع اصیل آن نیز وجود داشته باشد. و اگر طلایی وجود نداشت کسی نیز به عرضه ی طلای تقلبی اقدام نمی کرد. بدیهی است که از نظر شیعیان تمامی ادعا کنندگان در مقالات بریتانیکا غیر واقعی و دروغین می باشند، زیرا همگی آن ها علاوه بر نداشتن علایم امامت، نتوانستند به صورت جهانی به گسترش عدالت اقدام نمایند. 
نویسنده ی مقاله ی بریتانیکا مدّعی است که قرآن کتاب مقدّس اسلامی اشاره ای به او یعنی مهدی (ع) ندارد و به هیچ حدیث قابل اعتمادی، یعنی گفته ی منسوب به محمد (ص) نیز در مورد مهدی نمی توان اشاره کرد!! 
مراجعه به برخی آیات قرآب بطلان این ادّعا را نشان می دهد، که از جمله می توان به آیات ذیل توجه نمود: به صراحت این آیات دین اسلام به رغم خواسته ی کافران و مشرکان باید بر تمام ادیان جهان چیره شود و این هدف و اراده ی خدای متعال است. باید از مدّعیان پرسید آیا تاکنون چنین اتفاقی در جهان افتاده است؟ و اسلام بر همه ی ادیان غالب و چیره گشته یا هنوز باید برای تحقق این فرموده ی خدای متعال در انتظار بود و چشم به راه آن کس که رسول خدا (ص) به وی بشارت داده، که این کار به دست توانای او انجام خواهد شد. 
انسان در شگفت می شود که چگونه حقایق نادیده انگاشته شده و افرادی که گویا از همان مصادیق بارز مخالفان در آیات فوق هستند به کتمان یکی از برجسته ترین و بارز ترین عقاید اسلامی که توسط رسول خدا بیان شد، پرداخته اند. روایات منقول از رسول خدا (ص) در امر قیام مهدی (ع) از منابع سنی و شیعی افزون بر صد ها حدیث است که در صد ها کتاب و اثر آمده است. 
قیام حجّت حق در آخر الزمان تا آنجا قطعی است که اهل سنّت از رسول خدا (ص) نقل کرده اند که فرمود: «هر کس قیام مهدی را انکار کند همانا بر آنچه بر محمد نازل شد، کفر ورزیده است». 
روایات انبوهی که بسیاری از آن ها فوق حد تواتراند از طریق اهل سنت در قیام مهدی (ع) از سوی رسول خدا (ص) نقل شده که از آن جمله است: «اگر از عمر جهان جز یک روز باقی نمانده باشد خداوند بزرگ آن روز را طولانی خواهد کرد تا اینکه برانگیزد در آن روز مردی را ازفرزندانم که نام او نام من است». 
«مهدی حق است و از فرزندان فاطمه (س) است». 
در مجلدات اوّل و دوم از دوره ی پنج جلدی «معجم احادیث الامام المهدی» بیش از پانصد و چهل حدیث به نقل از رسول خدا (ص) آمده است که بیشتر آن ها از طریق اهل سنت روایت شده است. منابع و مآخذ این دو مجلد 408کتاب و رساله می باشد که حدود بیست اثر از آن ها از شیعه و همگی مآخذ دیگر اهل سنت است. در این آثار انبوه ویژگی های فراوانی از مهدی (ع) و قیام و نهضت جهانی او ترسیم شده است. 
نکته ی مهم تر آنکه امر قیام مهدی در آخر الزمان تا آن پایه قطعی بوده که اهل سنت آثار مستقل در موضوع مهدی و قیام او نگاشته اند. از جمله در خلال «کتاب نامه ی امام مهدی (ع)» نوشته ی علی اکبر مهدی پور که بیش از دو هزار اثر تألیف شده در باب مهدویّت را معرفی نموده، هفتاد نوشته مستقل از اهل سنت نیز شناسانده شده است. همچنین مؤلف این اثر، در مقدمه ی خود می نویسد: «هم اکنون بیش از یک صد جلد کتاب مستقل، از علمای اهل سنت در دست داریم که پیرامون آن موعود جهانی، نگارش یافته است».